تعلیمات عینی

دیکر نمی‌توانم از تماشای بچه‌های کوچک لذت ببرم، وقتی با دیدن پدرشان دست و پا می‌زنند، وقتی شیر می‌خواهند و جور خاصی برای مادر گریه می‌کنند… وقتی دیگر آبی نیست و از درون می‌سوزند. وقتی اصلاً نا ندارند گریه کنند حتی.

مُتعجّب نشو از من که چرا گیر تو ام

  شبانگاه عاشورا بعد از شام، چادر سر کنیم برویم خانه عطیرچی‌ها، چراغ‌ها را خاموش کنند. روضه‌خوان از غارت و اسارت بخواند و من چادر را بکشم روی صورتم آب دهانم را بمالم زیر چشمانم و شانه تکان بدهم. همان‌قدر کودکانه عزادارت باشم حسین… *مُتعجّب نشو از من که چرا گیر تو ام شکر چائیى تو…Continue reading مُتعجّب نشو از من که چرا گیر تو ام

روضه نعل تازه

  «… این عکس یک نعل تازه از کوره به در آمده است که خودم از یک آهنگری سنتی در بازار اصفهان گرفته‌ام. نعل تازه چون بر سنگ و خاک ساییده نشده لبه‌های تیزتر و برنده‌تری دارد. اما نکته علمی آخر: طبق جستجوهای من از چند سایت سوارکاری و پرسیدن از رفقای آشنا با اسب،…Continue reading روضه نعل تازه

روضه قاسم

تو قَد کشیده‌ای، یا که عمو کمان شده است؟ و یا دوباره علمدار نوجوان شده است بخند حضرتِ عباسِ سیزده ساله که خنده‌یِ تو برایِ حسین، جان شده است دلم برای حسن تنگ شد تو را دیدم کریم‌زاده کریم است، این همان شده است بگو علی و بگو مجتبی، بگو تکبیر بگو که نامِ تو…Continue reading روضه قاسم

مستند عید شهادت

«امروز باید عزای حسین را گرفت اما در عصر ما برای حسین یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است. و آن عزای جدید برای این همه دروغهایی است که درباره حادثه کربلا گفته می‌شود و هیچکس جلوی این دروغها را نمی‌گیرد. به این مصیبت حسین بن علی باید گریست. نه برای شمشیرها و…Continue reading مستند عید شهادت