آخرین موتیفات سال ۹۰

فروردین: سال تحویل منزل پدر امیر بودیم و بعد از مدتها اسکناس نوی تانخورده عیدی گرفتم و لذتی که بهم دست داد، مصمم کرد از این به بعد به بچه‌ها اسکناس عیدی بدهم نه کتاب و بازی فکری! با دعوتِ سعید کیای عزیز رفتیم تماشای مستندی از زندگی نادر ابراهیمی. فوق‌العاده بود. با دعوتِ آرام…Continue reading آخرین موتیفات سال ۹۰

در باب بخشایش

یاد گرفته‌ام فراموش کنم. یعنی ده پانزده سال پیش که مارتین به من یاد داد که «بنویسم تا فراموش کنم»، با نوشتنْ خاطراتِ عظیم و تلخِ زیادی را فراموش کرده‌ام. برای همین هم هست که زیاد در مورد شادمانی‌هایم نمی‌نویسم، چون نمی‌خواهم فراموش کنم روزی، ساعتی، آنی لذت برده‌ام از زندگی و خوشبخت بوده‌ام. اگر…Continue reading در باب بخشایش