خوب! این دخترک مو آبی اولین عروسک نمدی من است. البته یک آویز است ولی چون خیلی خانم است عروسک میباشد. سخت بود؟ نه. البته با دستان کم جان من که مدتهای مدید است گلدوزی نکرده است و دست چپم که قدرت چندانی ندارد سخت گذشت. دو روز تقریباً وقت گذاشتم تا تمام شود. دخترک…Continue reading به مینای ۲۲ ساله!
برچسب: گلدوزی
و از نخها و سوزنها
نمیدانم چرا اینقدر از گلدوزی و خیاطی لذت میبرم. بچهتر که بودم پارچه را چند بُرش میزدم و توی تنِ عروسک میکردم. حتی یادم هست یک لباس عجیب و غریبی دوخته بودم برای تسبیح. وقتی یکی دو ساله بود و شاید کمتر. نگذاشتند بپوشانماش. به قول امروزیها خیلی خز بود. بعد یک سالی همراه خواهر…Continue reading و از نخها و سوزنها
طرح ناتمام یک داستان *
خیلی سخت بود،این همه مدتی که نخواسته بود حالا باید آمدنش را، نشستنش را، نفس کشیدنش را،راه رفتنش را تحمل می کرد.چقدر التماس کرده بود که امشب را خانه نباشد و مادر گفته بود نه! این همه مدتی که دلش خواسته بود تمام شبهای مهتاب زده را بوی عود بسوزد توی اتاقش و امشب باید…Continue reading طرح ناتمام یک داستان *