پریشب در همان بیحالی بیرمقی که صدا هم نداشتم دیگر، در مسیر اورژانس بیمارستان سینای تبریز به قسمت عکسبرداری یک لحظه از میان شانهها چشمم به ریسههای پرچم و تزیینات دهه فجر افتاد. خیلی حس خوبی بود. قبلش که بیمارستان عالی نسب بودیم ندیدم چیزی. حتی از رسیدن و سپری شدن دهه مبارک فجر هم…Continue reading زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار*
برچسب: درد
قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند: «السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً؛ [فَإِذَا] فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ، فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ.» سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد، اما آنچه در برابر تقاضا داده مىشود یا از روى «حیا» است و یا براى فرار از «مذمّت». نهج البلاغه، حکمت۵۳ حساب کنید خداوند متعال چه…Continue reading قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ
وقتی فشارم پایین است نهایت این است که خوابم میبرد و بمیرم هم چیزی متوجه نمیشوم. احتمالاً امیر هم متوجه نشود. اما فشار بالا دردناک است. به گمانم کسانی که با سکته میمیرند ساعات طولانی درد تحمل میکنند. خودم بیدرد میپسندم ولی سلطان شمایی. هر چه شما نوشتی میگذارم روی چشم.
با من سخن بگو
آن شبی که خیلی حالم بد بود خیلی جلوی خودم را گرفتم که مارتین را صدا نزنم. فقط زمزمه میکردم «تو چسان میگذری غافل از اندوه درونم؟» خیلی شب سختی بود. میترسیدم تنها بمانم. امیر برای تهیه چیزی باید میرفت بیرون، چشمهایم خیس میشد. تنهایی مردن چطوری است؟ کسی در من میگفت امیر کنارت باشد…Continue reading با من سخن بگو
إنَّ شانئک هو الأبتر
به لشگرش، پیش از دیدار با دشمن در صفّین دست به جنگ نزنید تا آنان شروع کنند، زیرا به حمد خدا حجّت با شماست، و جنگ نکردن از سوی شما تا شروع جنگ از جانب آنان حجّت دیگری از شما بر آنهاست. دشمن چون به اذن حق پای به هزیمت نهاد فراری را به قتل…Continue reading إنَّ شانئک هو الأبتر
گشایم راز لاهوت از تفرد / نمایم ساز ناسوت از هیولا*
خداوندا فقط اسم هیولا را در نوشته قبلی آوردم، از ساعت ۱۱ شب تا الآن که ۴ صبح است بیدارم و هیولا گرد میشود باز میشود، دمش را روی زبانم میلغزاند، تمام عضلات هم برادههای آهن در مغناطیس حشمت او چرخان. چرا برای هیولا تگ ندارم؟ *خاقانی
در حالت جان کندن چون است که خندانی
۱۷آبان فیلم این دخترک غزهای که پخش شد، حس کردم جایی دیدمش. با همین حالت بدن البته فارغ از این جان کندن. پونیو، ماهی قرمز کوچولو که دوست داشت آدم بشود و به هر جان کندنی بود به آرزویش رسید. تصویر پونیو را چرخاندم تا شبیه شود. کسی که از پزشکی سر رشته دارد زجر…Continue reading در حالت جان کندن چون است که خندانی