یکی از اقوام دور وقتی تنها پسرش پدر شد، بعد از چند ماه گفتند بیماری ژنتیکی کشندهای دارد که الآن حضور ذهن ندارم چه بود ولی پزشکان امیدی به زنده ماندنش نداشتند و از طرفی تمام فرزندان احتمالی این زوج هم با همین بیماری تهدید میشدند. مادربزرگ خون میگریست و هر جا اسم حسین (ع)…Continue reading عملگرایی واقعگرا
برچسب: فلسفه
فرش باد
سه یا چهار ساله بودم، مینشستم توی بغلش. ترنج وسط فرش را نشانم میداد و میگفت اینجا وسط دنیاست. و مرا با فلسفه تنها میگذاشت.
گفتا حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
گفت هر اسمی، اسمی دارد. و اسمِ اسم تو سوسا است. حالا بعد این همه سال، همین لحظه در شرح اسم اعظم رسیدم به این جمله:«اسمای لفظی و صور ذهنی را، اسم اسم نامید.»(+)
وطن، مادر است، ناموس است.
اگر ما را بر دشمن پیروزی دادی از ستم بر کنار دار، و به راه حق مستقیم ساز; و اگر دشمن را بر ما غلبه دادی شهادت را نصیب ما گردان، و ما را از فتنه نگاه دار. کجایند مدافعان حریم ناموس؟ کجایند غیرتمندان وفادار ناموس پرست که به وقت بروز سختیها به دفاع میپردازند؟ ننگ پشت سر…Continue reading وطن، مادر است، ناموس است.
سمندر
المیادین میگوید آمریکا شروع کرده به ارسال سلاح قاچاقی به ایران. در نسخه عروسکی افسانه سه برادر که دهه شصت پخش میشد، در یکی از قسمتها، نقشه سمندر حکیم برای تأمین تیر مورد نیازشان در کمترین زمان این بود که تودههای کاه را روی قایقها گذاشتند و در هوای مهآلود سمت دشمن روانه کردند. سربازان…Continue reading سمندر
بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
خب، تعطیلات اول عید تمام شد و میشود نالید. دلم رضا نمیداد عید امسال را با نوشتن از درد شروع کنم. چیزی که هست به هر ترتیب. چیز دیگری هم نبود پس سکوت کردم. قرن جدید را هم ملاقات کردیم، جز اینکه آقای فاطمینیا را گرفت از ما، تحفهای نبود. البته که قرار هم نبود…Continue reading بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
صدایش از بهشت بود
من بودم و داداش محمد و داداش احمدم، کتاب بزرگی باز بود مقابلم. مرد جوان پرسید چه میخوانی؟ گفتم نمیخوانم دارم گوش میدهم، وقتی خودم میخوانم نمیفهمم. آمد جلو و شروع کرد برایم خواندن. من هرگز فلسفه دوست نداشتم، او هم شبیه کسی نبود که بشناسم. ولی خواب شیرینی بود.