قهرمان‌ها هرگز نمی‌میرند!

این سه تن را می‌شناختم. در موردشان شنیده بودم. اما، زینب را نه. و تو را نیز. شب‌ها که بی‌خوابی به سرم می‌زد، صدای محکم زنی در سکوت شب‌های مردم مست شهوت مسلط می‌شد بر قلب‌م و بر گوش‌هایم. که چون ماده شیری، بر گرداگرد زنان و فرزندان ِ باقی مانده از انتخاب ِ تو می‌چرخید و احدی را یارای مقابله‌اش نبود. که به گاه سخنوری، جز خدای یکتای مسلمین و خاتم انبیایش را بر زبان نمی‌راند و کلام‌اش با کلام حق آمیخته بود که گویی قرآن را دوباره بر قلب او نازل می‌کنند و نزد کودکان، همبازی‌ی صبوری که می‌داند بابا کجاست؟ عمو کجاست؟ برادر کجاست؟ زن را که از تمام زندگی کهنسال‌تر می‌نمود تماشا می‌کردم که چگونه می‌شود چنین زنی را مسخر یک طمع دنیوی کرد و از مدینه تا شام کشاندش؟ چه وردی باید خوانده باشی که چنین زنی را پا به پای هوس‌هایت، به خون برادرها و فرزندان‌اش آلوده باشی؟ نه … با عقل جور درنمی‌آید …

 یا حسین

روزها را به حاشیه‌ی شهر می‌گریختم و چشم می‌دوختم به بیابانی که در حریم خدا گسترده بود. سخنان زن در گوش‌هایم و سیمایش در چشمانم و سوالی به غایت سنگین بر سینه‌ام. چگونه می‌شود که باور کرد اینان دسته‌ای یاغی و خارجی باشند و خواسته باشند تا وحدت دنیای قدرتمند اسلام را بر هم ریخته و مقام خلافت را از صاحب بر حق ِ آن غصب کنند؟ چرا این زن بی‌قراری نمی‌کرد و متزلزل نمی‌شد تا مردد شوم؟ چرا آنچه می‌گفت، مصدق آنی بود که پیش‌تر گفته بود؟ چرا هیچ تخلفی از آنچه به شدت به آن معتقد بود مرتکب نمی‌شد تا باور کنم پریده‌گی‌ی رنگ خلیفه از خستگی و میگساری‌های فراوان روزهای نبرد است؟ چرا این زن نشکسته است تا باور کنم آنچه به آن یقین داشته است، توهمی بوده است؟

چه بوده است در ذهن تو که حج را نیمه رها کرده و سر کاروان را به سمت کوفه کج کرده‌ای؟ چه بوده است که با تمام زنان و فرزندان و برادران و خواهران‌ات؟ و چه شد که حاضر نشدی مصالحه کنی تا جان ِ ایشان را به در ببری؟ چه خواسته‌ای برای یک مرد می‌تواند والاتر از جان ِ شیرین ِ خویش و خاندان‌اش باشد؟ چگونه ممکن است مردی چنین مجنون شود که تو شدی تا کشته شدن و به اسارت گرفته شدن اقوام‌ات را، اقوام ِ پیامبر را تاب آورد؟ چه بهایی ممکن بود در برابر این کشتار عظیم به تو پرداخته شده باشد که ارزش این همه را یکجا داشته باشد؟ اینکه حاضر شده باشی تیشه به ریشه‌ی خویش بزنی و نسلی را از زمین برکنی که طبق گفته‌های آن زن، ستوده‌ترین بندگان خداوند روی زمین بودند؟ چگونه ممکن است تو خواسته باشی آبروی خدای واحد و پیامبرش را با چنین حماقتی ببری؟ نه! چیزی هست. چیزی بود که فراتر از این تفکرات و استدلالات بی‌پایه‌ می‌بود. چیزی باید بوده باشد تا تو حج را در قربانگاهی رها کرده باشی تا به قربانگاهی بشتابی. چیزی باید باشد تا برگزیده‌ترین خاندان ِ روی زمین را یکجا، در یک روز، پیش از فروریختن خورشید در فرود قوس آسمان سر بریده باشی. مگر می‌شود چیزی بیش از این باشد؟ نه. باید چنین بوده باشد تا چنین زنی، اینگونه کمر راست کرده باشد و سر بلند کرده باشد و نفس چنین در حنجره‌اش، سخن شود و کلمه چنین در خدمت‌اش در آمده باشد که بگوید جز زیبایی ندیده است.

شکی نیست که برای جاه و مقام خلافت نباید بوده باشد. شکی نیست که این همه برای برآوردن هوای نفس تو نباید بوده باشد. شک نمی‌توان کرد که اینها همه از هدفی والاتر از خواهش‌های دنیوی نشأت گرفته‌اند. هدفی که بهایش، خون تو و عزیزترین انسان‌ها در نزد خدایت است. انسان‌هایی که آنچه می‌باید را داشتند. از مقام و ثروت و زن و فرزند. انسان‌هایی که اگر می‌خواستند از تو روی گردان شوند، بود آنچه خواهش ِ نفس‌اشان بود. مگر نبود؟ چرا تو را و کشته شدن در آن روز را انتخاب کردند؟ چگونه می‌شود باور کرد که تنها با آن جمعیت اندک به مصاف لشگری آمده بوده باشی که خوب می‌دانستی جز مرگ، جز خون، جز مُثله شدن عاقبتی در پی نخواهد داشت؟ مردی که برادر چنین زنی باشد … هیهات! مگر جز زیبایی می‌شود یافت؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* بعد از نُه ماه، امروز رفتم سر ِ خاک ِ پدر …

** خواهر یا برادر گرامی س.م.س! تو که ماشاالله هزار ماشاالله خوش سر و زبان‌تر از منی! (+) در ثانی هر وقت احدالناسی در هر گوشه‌ی این دنیای خاکی برای نوشتن یا ننوشتن از احدالناس دیگری کسب اجازه کرد، شما بیا اینجا سند و مدرک آماری نشان بده من هم نامردم اگر قبول نکنم!

*** « به نظر او [بو علی سینا] فلسفه اگر می‌خواهد به ادعاهایش، که همانا به دست دادن تصویر جامعی از واقعیت است، برسد می‌باید باورهای دینی‌ی مردم عادی را بهتر بفهمد. باورهایی که هر جور تفسیرشان کنیم، به هر حال عامل بس بزرگی در زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی‌ی انسان هستند. …»

خداشناسی از ابراهیم تا کنون/کرن آرمسترانگ/ص. ۲۱۲

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.