یک مشت ناپروکسن

دیشب
زمین خوردم. یعنی نمی‌شود گفت زمین خوردن، سرم بعد از افتادنم به شدت با دیوار و
لولای کمد دیواری برخورد کرد. سرم، شانه‌ی چپم و پهلوی چپم به شدت درد می‌کرد و
گردنم را نمی‌توانستم حرکت بدهم. امیر به زور ناپروکسن ۵۰۰ به من خوراند و بعد به نقاط
اصابت (
😀) ضماد ضد درد مالید. با
این وجود جز ساعات اولیه که به شدت به رویابینی گذشت، بقیه‌ی شب را تا صبح
نخوابیدم. زانوهایم قفل شده بودند و به هر سمتی که می‌چرخیدم، درد مناطق ضرب دیده
و البته خود زانوهایم، نمی‌گذاشتند بخوابم. توی سرم خانم کلاریسا و لورا براون
* می‌چرخیدند و من داشتم سهمگین‌ترین داستانم را می‌نگاشتم: «… مردن
همین شکلی شروع می‌شود؟ با همین ضربه‌ی ساده در اثر به هم پیچیدن پاها و افتادن
میان لبه‌ی تختی که قصد داشتی رویش بنشینی و دیوار؟ و ریشه دواندن و جا خوش کردنِ
درد در گوشه گوشه‌ی تن؟ بی سر و صدا و غیرقابل درک توسط شوهرت یا مادرت که هر دو
سعی دارند بغض‌شان را فرو بخورند و تسکینت بدهند و تو بدخلق‌ترین موجود جهان، از
اتاق بیرون‌شان می‌کنی؟ اینطوری اگر شروع بشود، و تا همین مقدار ساعت اگر طول
بکشد، چه ساعاتِ معذبِ دلهره‌آور معلقی‌اند! بی اینکه بتوانی مردی را که سنگین و
خسته و آرام به خواب رفته است و احتمالاً از همان دست خواب‌هایی می‌بیند که هیچوقت
بعد از بیدار شدن به خاطر ندارد بیدار کنی و بگویی چقدر دوستش داری؟ و یا بی اینکه
بتوانی بلند شوی و بروی بالای سر مادر بینوایت بایستی و یک دل سیر توی خواب
تماشایش کنی که چقدر خطوط چروک‌های صورتش عمیق‌تر شده‌اند و چشم‌هایش گود افتاده
است و چقدر انگار درد مچاله‌اش کرده است که هی کوچک‌تر و کوچکتر می‌شود؟ … » صبح
که امیر بیدار شد، گفتم انگار این قرص‌های ناپروکسن تاریخ گذشته‌اند چون تمام شب
از درد نخوابیده‌ام. امیر می‌گوید تا ماه نهم ۲۰۱۲ مهلت دارد. 

اینها
را نوشتم، با اینکه دوست نداشتم بنویسم که بگویم الان، دقیقاً حوالی ساعت سه و نیم
بعد از ظهر که درد، بر اثر زوال اثر ناپروکسن، دیوانه‌وار قد برافراشته و مرا در
هم پیچانده است، می‌بینم که ناپروکسن‌ها  تاریخ گذشته نبودند، درد شدیدتر از آنی
بود که با ۵۰۰ میلی ناپروکسن التیام یابد …


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 *از شخصیت‌های «ساعت‌ها»

**با
این همه درد و استیصال، من همانی هستم که امروز توانستم مادر را ببرم آزمایشگاه تا
چکاپ ماهانه‌اش را انجام بدهد، بله!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.