آیزاک آسیموف!

 …حق با توست! ولی این هم بسیار بد و بد و بد و … حتی بد تر است.اما بد و بد نام ما هستیم.همه چیز را بد می دانیم؛
فلانی روحیه ای متفاوت از ما دارد خیلی بد است،
فلان کس ارتباطش را با ما قطع کرده خیلی بد است!…
ظرفها را از دستم انداختم خیلی بد شد!
فلان دوست به من اینطور گفت خیلی بد است ووو…
بد تر ازهمه که چیزهای بد را نیز بد می دانیم،دنیای ما دنیای عجایب است!!!…دنیای زمین ما با تمام فرهنگ و تمدن خود هنوز به نتیجه ای ایده آل نرسیده که انسانها را به هم پیوند دهد و از آنها جامعه ای متحد بسازد.کسی که از ما جلو تر می رود و بر ما چیرگی دارد بد می دانیم و آنکه از ما عقب تر مانده و فرهنگ و تمدنی پایین تر از ما دارد باز او را بد می دانیم!
پس مقیاس و معیار دقیق بد بودن چیست؟ و در چه چیزی نهفته است؟
پس ببینید ما بد هستیم و دیگران هیچ بدی نسبت به ما ندارند، ما از سایرین متنفریم و دیگران نیز با اعمال خود چنان به ما می فهمانند که حس کنیم از ما متنفر هستند…آخر این هم شد جامعه و زندگی؟؟؟

                                                ‌

  آیزاک آسیموف ـ ملکه انتقام‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.