چندی با تک مضرابهای ناشیانه سوسن!

 

(۱)

 

شب شده است؛
و آسمان سیه پوش تعذیه ستارگان افلیج!
و من
خیره به چشم نیمه خواب آسمان
_ ماه _

 

***

 

(۲)

 

مثل یه گل قشنگی
توی یه گلدون بلور
منم دستامو دادم به هم
شدم یه تنگ بلور

 

مثل یه ماهی سرخی
که می چرخه توی یک حوض
پر آب شد دل تنگم
شدم یک حوض بزرگ…

 

مثل یه خواب قشنگی
که می شینه توی چشما
منم چشمامو بستم و
به انتظارت خوابیدم

 

***

 

(۳)

 

مرا
از خاک”عاشق پیشه” ناکامی آفرید
هم او که
خاکم را به آب “رنج” گل کرد؛
و هستی “درد” آلودم را
به روح ” اندوهگین” اش زندگی بخشید…

 

مرا گناهی نیست اگر
قطره های باران
زمین را نمی جویند و فرو می ریزند!

 

***

 

(۴)

 

هم پیمان شدیم؛
با شقایق
روزی که خورشیدش
نقاط روشن چشمانت بود…
و سوگند خوردیم به خاک
در شهادت روحی که
ترا “عشق اولین” بود؛

 

تو با مرگ رفتی
و من ماندم و سوالی بی پاسخ؛
_در سوگ شقایقهایی که عشق را نمی فهمند
و در سردی خاکی که
پیمان شکسته بود_

 

***

 

(۵)

 

لحظه ای درنگ کن!!!
بگذار تا نقاط روشن چشمانت را قاب کنم
و در خواب آیینه ها پروار شوم
و به نرمی نسیمی سترون
بهشت را احساس کنم…

 

***

 

(۶)

 

به خیالم
همه عشق بودی و لبخند
و من از تنهایی یک دل گفتم و رفتم!

 

به خیالم
همه دریا شدی و ساحل سرخش
دل تنگم
غافل اما
که چون قاصدکی نرم
از این قافیه کوچیدی و
رفتی!

 

***

 

(۷)

شب بلندی است
و سایه درخت ها
روی بند رخت تکان تکان می خورند،
پنجره خسته می خورد به هم
می خورد نرم باران به روی شیشه ها
_ آه!چتر من کجاست؟
مورچه های حیاط من خیس می شوند!

 

***

 

(۸)

 

خوش به حال آن همه عطش
در خیال خام آب چشمه ای
آن رطوبت مباح لب
در تماس آب سرد!

 

آشنای کودکی من
رفیق دور،بودنم
مست می شوم به یاد تو
تا نگاه می کنی مرا
تاب دل فرا می رود
از تب بوسه های تو!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.