« مکن درین چمنم سرزنش به خودروئی
چنانکه پرورشم میدهند میرویم »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
« پس در خواب شدم و در خواب، نماز به قبلهای دیگر گذاردم، و در حین نماز، قبلهی دیگر هم، گم نمودم و نیت نماز سهو کردم، … پس در خواب چنین بودم! »
دختری از دریای روبرو
« اگر میخواهی توی اتاقی شلوغ، صدایت به گوش رسد، بلندتر از دیگران سخن مگو، نجوا کن! »
فلون
« … و من، که کاش تا بدان مقام اعلی توانم رفت، برایتان سوگند میخورم که خاندان نامآور شما هیچیک از افتخارات زر و شمشیر را از کف نهشته است.
سنن نیکو و خصائص ذاتی این خاندان چنانش ممتاز کردهاند که خودبخود به راه راست میرود و به بیراهه اعتنایی ندارد، هر چند که سرفاسد جهان را به راهی منحرف برد ».
و او گفت:« بیم مدار، زیرا که اگر مشیات اعلی را تغییری عارض نیاید، خورشید هفتبار در بستری که قوچ بر آن خفته و هر چهار پای خویش را در آن فرو برده است، نخواهد خفت،
که این پندار لطفآمیز با میخهایی استوارتر از سخنان کسی، در درون سرت میخکوب خواهد شد ».
سرود هشتم/ برزخ/دانته