فکر می‌کنم هیشکی نبود!

« علامت انسان رشدنیافته این است که می‌خواهد بزرگوارانه در راه یک هدف جان بسپارد، و حال آنکه علامت انسان رشدیافته این است که می‌خواهد در راه یک هدف به فروتنی زندگی کند.»

ویلهلم استکل

 

خیلی ساده است. درک اینکه چطور می‌شود با فروتنی در راه یک هدف زندگی کرد. خیلی خیلی ساده است.

 

پ.ن: دوست ندارم حالا که همه زخم‌خورده هستند این‌را بنویسم. می‌دانم که کلی فحش خواهم خورد اما خوب، به قول مادرم ــ امروز روز مادره ها! ــ فحش و نفرین دو سر دارد. وقتی در آذربایجان ــ به طور کل ــ ماه‌ها در ترس و اضطرار و اضطراب به سر می‌بردیم و جوانان ترک به توسط مأموران لُر و عرب به سلابه کشیده می‌شدند و درد و تنفرمان را که فریاد ‌زدیم، همین شماها ‌آمدید و تریبون گفتگوی متمدنانه را جلو کشیدید و ترکها را به ضد مدنیّت متهم کردید. به آتش کشیده شدن بانک‌ها و تخریب اموال عمومی را کاری وحشیانه و دور از سیویلیشن و دموکراسی قلمداد کردید.

کاری به دموکراسی و تقلب در آرا و اینها ندارم. بحث من این است که وقتی خواندم در تهران ِ «بزرگ» ریخته‌اید توی خیابان‌ها و اتوبوس آتش زده‌اید و تابلوهای راهنمایی راهنمایی کنده‌اید و چراغ شکسته‌اید و لاستیک آتش زده‌اید، واقعاً چقدر رفتارتان دور از مدنیّت است!

چرا نمی‌نشینید متمدنانه گفتگو کنید؟

 

یک حرف دیگر! خیلی‌ها، خیلی خیلی‌ها اعتراف کرده‌اند که به احمدی‌نژاد رأی داده‌اند با اینکه تا روز قبل، دم از موسوی می‌زدند. چون «می‌ترسیدند»!!

 

حالا فحش بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.