۱. بالاخره دیدگان من هم به جمال AntiChrist روشن شد. تماشای یک چنین فیلمهایی صد البته نیازمند سواد فیلمشناسی است ولیکن در موراد خاصی، نیازمند مطالعات وسیعتری هم هست. مثل آشنایی با روانشناسی جرائم و ادبیات اناجیل و تعلیمات مسیحیت در غرب [خصوصاً] و نیز نماد شناسی در مکاتب شیطانپرستی.
به هر ترتیب، آنچه از این فیلم دریافتم، برمیگردد به همین مطالعه چند وقت پیشم در کتابی که بیشتر از حد معمول در وبلاگم از آن نوشتهام:
« آیا میدانید که هر یک از شما یک حوّاست؟ محکومیت خدا این جنس را، که شمایید، تا به امروز پابرجاست. پس لازم میآید که گناه نیز همچنان باقی باشد. شما باب اهریمناید؛ شما شکنندگان ِ مُهر ِ درخت ِ ممنوعهاید. شما نخستین سرپیچندگان از قانون ِ خدایی هستید. شما همان زنی هستید که مرد را که شیطان جرأت نداشت با او در افتد، از راه به در بردید. شما آدم، این صورت ِ خدا، را خوار کردید. از همین خیانتگریی شما است که حتی پسر ِ خدا میبایست بمیرد.»
ترتولیان/تثلیث:خدای مسیحیت/خداشناسی از ابراهیم تا کنون/کرن آرمسترانگ/ص. ۱۴۸
۲. من حاضرم شرط ببندم که یکی از شماهایی که دیشب وبلاگ مرا خواندهاید به سرعت به آن همکار محترم من رساندهاید که دختر خوبی باشد و تا رسید به اتاق، سریع زونکنها را بردارد بگذارد سر جایش و اسناد را بگذارد لای پوشهها و بگذارد داخل کمد! بعد هم مثل یک بچهی خوب، از صبح تا ظهر حتی یک کلمه صحبت اضافی نکند و وقتی من اعلام کردم که چون کاری برای انجام دادن ندارم اگر مایل باشد میتوانم کمکاش کنم کلی با رودربایستی از من خواست که فقط تاریخ اعتبارها را چک کنم و یکبار هم از روی اسامی بخوانم تا چک کند!!!
۳. راستی! اگر دختر برادر یکسالهای داشتید که سابقهی سرقت «نرم» عروسک بعبعی تپل ِ محبوبتان را در پروندهاش دارد، بهترین راه حل این نیست که نگذارید دوباره عروسکهایتان را بغل کند. راه حل این است که یک «شاون» بخرید و سریش بشوید که حتماً بغلاش کند!