پاییز فرحزاد

دیشب
در جمعی بودیم متشکل از پنج زن [چهار زن بالغ و یک دختر نوبالغ] و چهار مرد بالغ.
از هر دری سخنی رفت تا رسید به اینکه یکی از مردها گفت بچه‌داری و شیر دادن به بچه
و کارهای خانه «وظیفه»ی زن است و «باید» انجام بدهد. یکی از زنان با اشاره به
شرعیات گفت که زن می‌تواند به فرزندش شیر ندهد و مرد نمی‌تواند وادارش کند، امیر
هم همراهی‌اش کرد و گفت که زنی اگر کار خانه را انجام داد یا به بچه‌اش شیر داد
لطف کرده است و ابداً از لحاظ دینِ اسلام مجبور نیست و احدی نمی‌تواند از او
بازخواست کند. آن مرد مذکور در آمد که پس وظیفه‌ی زن چیست؟ گفتیم فقط تمکین. گفت
تمکین چیست؟ هی از ما خنده و شرم و از او پرسش تا امیر گفت باید بلند شوم بزنم توی دهانت؟ [خانواده نشسته اینجا ها!]

وضعیت
این جمع این بود: یکی از مردها بالای لیسانس، و مابقی دیپلم داشتند، زن‌های بالغ
یکی تحصیلات عالیه و سه تای دیگر دیپلم و دختر نابالغ هنوز در حال تحصیل. یکی از مردان
بازنشسته، دو تا کارگر کارخانه و یکی کارمند. از زنان یکی خانه‌دار، یکی کارمند و
دو تای دیگر در مجردی شاغل ولی بعد از تأهل خانه‌دار شده بودند. اینکه وضعیت را
شرح دادم، برای این است که به نتیجه‌گیری برسم.

اگر
این چند نفر را نماینده‌ی مردم ایران فرض بگیریم، با توجه به اینکه از این تعداد
فقط سه مرد و دو زن کاملاً به شرعیات تسلط دارند ولی از این سه مرد فقط یکی به‌طور
کامل رعایت می‌کند و یکی از مردان و سه تا از زنان [دو زن بالغ و یک دختر نوبالغ]
هیچ اطلاعی از این قانون شرعی نداشتند، می‌توان نتیجه گرفت که چرا این همه حقوق
انسانی زن در هسته‌‌ی اجتماع ــ خانواده ــ و سپس اجتماع زیر پا گذاشته می‌شود.
اول اینکه اکثریت زنان حتی از این حق خود مطلع نیستند. دوم اینکه اکثریتِ مردانی
هم که اطلاع دارند، زیرکانه از آن شانه خالی می‌کنند و مردانی هم هستند که حتی نمی‌دانند
معنای «تمکین» چی است تا چه رسد به شرعیات! و رعایتِ حقوق شرعی و فقهی زن.

البته
مطمئناً این تمام ماجرا نیست. تنها شمّه‌ای بود از جمعیتِ ایران، نمونه‌ای کوچک از
کسانی که در این کشور و بالطبع در دنیا زندگی می‌کنند و به راحتی قانون و شرع و حق
را زیر پا می‌گذارند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* تمکین،
مقوله‌ی پیچیده‌ای است و حتی عده‌ای بی‌اطلاع از کنه مطلب، ماهیت آن را زیر سوال
می‌برند و انکارش می‌کنند. هر چه که هست، حقیقتِ خلقتِ آدمی است و حقیقت هرگز قابل
اغماض نیست.

** علتِ بی‌اطلاعی هم که گردنِ علمای شریعت است که نشد بالای منبر که می‌روند و ذکر مصیبت می‌گویند، به این مردها و زن‌ها کمی از این قواعد و قوانین بگویند و بیاموزند که محال ممکن است گویا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.