از خِشت‌بینی ‌ها

«… همیشه جان فدا بوده‌ایم ما. شمشیر حمله همیشه اول سینه‌ی ما را می‌شکافته. اما بار که بار می‌شده هر کس می‌رفته می‌نشسته بالای تخت خودش و ما می‌مانده‌ایم با این چهار تا بز و بیابان‌های بی‌بار،… بگیری که همیشه بار شکم این مملکت بوده‌ایم. آذوقه! خورده شده‌ایم. همان چُفُلکی که زمستان‌ها جلوی بز می‌ریزند تا از تنگسالی بیرونش بکشند. چفلک! هر وقت تنگسالی بوده، ما را به آخور ریخته‌اند. بعدش ما چی شده‌ایم؟ پشمِلِک! …»

 

کلیدر/جلد اول و دوم/ص. ۲۸۳/ محمود دولت‌آبادی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چفلک: پوسته‌ غوزه.(در زمستان به مصرف خوراک گوسفندان رسد)

پشملک: پشکل بز و میش

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.