پس این همه تعلیق برای چیست؟*

یکی از خوش‌آمدهای امیر این بود/است که وقتی می‌رسد خانه اجاق گرم باشد. تمام همت عاشقانه‌ام این بود تا اینکه نشد. این نشد تا امروز که دیدم ساعت نزدیک شش است تا امیر برسد، گفتم بروم کتری را با آب معدنی پُر کنم بگذارم روی اجاق. شعله را روشن کردم که اس‌ام‌اسی رسید. آمدم دیدم امیر است: «یه کم دیرتر می‌رسم خانمی. گرسنه‌ت نیست؟» دلم گرفت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* نه من قصه‌ام

نه تو قصه‌نویس؛

پس این همه تعلیق برای چیست؟

(رضا کاظمی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.