ای حسرت عمری که به هر حال هدر شد*

هیولا کجاست؟ نمی‌دانم. درد تخفیف یافته ولی سوزش پاها برگشته و همچنان مردد هستم که ریتوکسی‌مب را ادامه بدهم یا نه. ماه دیگر یک سونوی کیست باید انجام بدهم و یک آزمایش تومور مارکر. دکتر ایمان ادیبی گفت بالا بودن Cea ربطی به ریتوکسی‌مب ندارد. اگر باز هم بالا باشد کار خاصی نمی‌کنم؟ هیولا مختار است که چه زمانی بزند بیرون. من تا وقتی بشود یک وعده غذا در روز بخورم با احدی کاری ندارم. پریروز شبکه مستند در برنامه اجاق پدر نفس ما را در آورد. گفتم امیر نکردم هر چی دوست دارم تا جا دارم بخورم که الآن نسوزم. اینجوری است بازی روزگار.

 

* فاضل نظری

 

یک دیدگاه روی “ای حسرت عمری که به هر حال هدر شد*

  1. از اونجا که “خلوت دل نیست جای صحبت اضداد”، انشالله که “دیو چو بیرون رود فرشته درآید” 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.