بوسه کم است برایش والله

سیب می‌گفت خانم همسایه آمده بود خانه ما. همیشه قسم آیه می‌دهد که پذیرایی لازم نیست و بلند شوم ناراحت می‌شود. سیب هم پذیرایی نکرده و نشستند به صحبت. علیرضا آمده گفته مامان پاشو میوه بیاور. دوباره آمده آرام گفته مامان بلند شو پذیرایی کن. سیب گفته خانم همسایه دوست ندارد بلند شوم برای پذیرایی. علیرضا رفته آشپزخانه دو تا انار آورده داده دست خانم همسایه گفته من آوردم ها.‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.