زنجیر خوشگل‌شون

این را در پی‌نوشت این پست (+) به تاریخ ۱۸ بهمن ۹۰ آورده‌ام که مرورش خالی از لطف نیست:

«کیوان می‌گوید آلمان که رفته است طور دیگری از دیکتاتوری را لمس کرده است. چه‌طور؟ این‌طورجور دیکتاتوری که تا پیش از آمدن به اروپا لمسش نکرده بودم دیکتاتوری میرایی بود. خوب همه کتاب ۱۹۸۴ جورج ارول رو میشناسن و دیکتاتوریش هم خیلی‌ ملموسه چون حکومت ما از اون نوعه. ولی‌ یک جور دیکتاتوری هم هست که در کتاب میرا به خوبی‌ توصیف شده. در دیکتاتوری
ارولی زنجیرهایی به پای همه هست و کلید هماشون در دست یک نفره. در میرا هر کس به پای دیگران یک زنجیر می‌زنه و کلیدش رو در دست داره، نهایتأ تعداد زیادی زنجیر به پای همه هست ولی‌ برای خلاص شدم ازشون باید با همهٔ جامعه جنگید و کلیدها رو تک تک ازشون گرفت. دموکراسی‌ (حداقل در آلمان) آزادیها رو رعایت می‌کنه ولی‌ خیلی‌ رندانه یک زنجیر و کلیدش در دست هرکس میذاره که به پای دیگران بزنن، اینجا دیکتاتور به معنی‌ آدمی‌ که کلیدهای زیادی رو یه جا در دست داشته باشه دیده نمی‌شه ولی‌ همچنان زنجیرهای زیادی به پاها هست.
»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.