امروز صبح تفسیر آیه ۵۱ سوره بقره آقای قرائتی را گوش دادم. درباره گوساله پرستی قوم حضرت موسی زمان طولانی شدن غیبتش میان قوم است. آقای قرائتی گفت خدایی که آسمانها را با آن عظمت حفظ کرده را رها کنی و بله قربانگوی کسی بشوی که قادر نیست پلک چشمهایش را نگه دارد.
دیروز هم در سوره مبارکه فصلت، اشاره به خلقت آسمانها و زمین بود. اینکه آسمان زمین را با ستارگان آراست. یعنی این فضای بیکران که جیمز وبشان دارد تا دورترین فواصلش را میکاود تازه آسمان اول است و خدا میداند در آسمانهای شش گانه که در آیه ۱۲با تعبیر «امر هر یک را وحی فرمود» به آنها اشاره شده چه خبر است. عرش که بماند. تغبیری از آقای عابدینی شنیدم که گویا حدیثی نبوی است که نسبت آسمان اول به آسمان دوم چون انگشتری در صحراست و الی عرش همین نسبت است. سرسامآور است. چه عظمت متحیر کنندهای است. و حالا به تعبیر آقای قرائتی برگردم، آن عظمت و کنترلش با عدم توانایی انسان فانی بر کنترل پلکش. واقعاً چی مانع میشود انسانی کافر شود یا شریکی برای خداوند قائل شود؟ أفلا تعقلون؟