آزادی کُلّش واس ماس

زیاده‌نویس اسم وبلاگ امیر(سجاد) حکیمی بود. اولین‌بار سال ۸۲ که با هم چت کردیم تازه یکی از داستان‌هایش را خوانده بودم. نظرم را پرسید، گفتم خوب بود ولی من آخرش نفهمیدم حَسن یوسفی کی بود.

چقدر خندیدیم و چقدر خجالت کشیدم. ما به این گل فقط می‌گفتیم یوسفی. تمام مدتی که داستانش را می‌خواندم و به «گلدان» حُسن یوسفی اشاره کرده بود من دنبال جناب حَسن یوسفی بودم و داستان روشن برایم پیچیده بود.‌

حرف زیاده‌نویسی شد یاد حسین جعفریان افتادم. اردیبهشت ۸۹ برگشت با حرص گفت تو هم زیاد می‌نویسی هم زیاد می‌‌نویسی. منظورش این بود که هم طولانی می‌نویسی و هم هر روز می‌نویسی. الآن بود چه می‌گفت؟ سال ۸۸ فوران زیاده‌نویسی من بود. آرشیو را ببینید ناگهان جهش تقریبا چهار و اندی برابری داشته پستهایم. امسال هم این یکی فتنه شوک و رشد پنج و اندی برابری را به وبلاگم داده. نشان دهندهٔ علاقه من به سیاست است یا انقلاب اسلامی؟

آیا من چشم بسته دفاع می‌کنم و به قول مخاطب براندازم سینه چاک نظامم؟ اینطور نیست. آرشیوم پر است از انتقادهای تند که خودم وقتی می‌خوانم دندانم می‌شکند. پس منصفانه نیست حساب داستانهای سکسی(؟) مرا داشته باشید ولی از آنها چشمپوشی کنید.

مثل خواننده سابق وبلاگم که در اینستاگرام پرسید هنوز طرفدار احمدی‌نژاد هستی؟ چرا چنین فکری داشت؟ چون نوشته‌های مرا از ابتدای مناظرات نخوانده بود و حمله و انتقادم به قشون‌کشی خیابانی موسوی را خوانده بود. بارها گفته‌ام سال ۸۴ به سیاست‌های احمدی‌نژاد انتقاد شدیدی کردم که تازه ابتدای دولتش بود.

همین خانم استناد کرد که با احمدی‌نژاد همزمان رفته بودید مکه. بعدها موقع ویرایش آرشیوم دیدم منظورش همزمانی سفر احمدی‌نژاد با سفر ما به سوریه بود که من به طنز خطاب به مخاطبین اصلاح‌طلب نوشته بودم محمود آنقدر دوستم دارد طاقت نیاورده ایران بدون مرا تحمل کند!

همین‌قدر لوس؟ وقتی احمدرضای تند طرفدار سبزها سال ۸۹ آمد به خانه کوچک ما، از در که وارد شد گفتم می‌بینی محمود چه خانهٔ بزرگی به من داده؟ خانه‌مان چهل متر اجاره‌ای در ژیان‌پناه بود.

وقتی وبلاگی را می‌خوانیم منصفانه بخوانیم. من نزدیک ۵۰۰ آدرس وبلاگ در فیدلی دارم، البته بالای نود درصد دیگر نمی‌نویسند. بالای نود درصد هم عقایدی کاملاً مخالف من دارند. سال ۸۸ به قول رفیقی سلبریتی بودم برای خودم و رنکینگ وبلاگم ۳ بود. مخاطبین زیادی عصبانی شدند و لینک وبلاگم را برداشتند و رنکینگم افت کرد ولی اهمیتی برایم نداشت و هیچ لینکی را پاک نکردم.

تعریفتان از آزادی بیان چیست نمی‌دانم، تازگی هم ندارد می‌بینید که. همان وقت هم فحش می‌دادند الآن هم همین است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.