دامن‌گیر زن

چند روز پیش درباره کعبه می‌خواندم و حجر اسماعیل(ع)، از دکتر شریعتی مقدمه آورده بود کوتاه از متنی بلند و عاشقانه از هاجر(بخوانید) کنیز سیاهپوست ساره که به حضرت ابراهیم می‌بخشد تا از او فرزندی آورد. ساره و هاجر کاملاً نابرابرند. حجر اسماعیل در واقع چادری بوده که هاجر و اسماعیل زندگی می‌کردند در زمینی لم یزرع. بیابانی بی آب و علف. بگذریم. سپس حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل کعبه را کنار چادر محقر مادر و فرزند برمی‌آورند.

یادم است نوجوان بودم و تصور شکوهی که کلمات شیدای شریعتی برای طواف مسلمانان، میلیونها، هر روز، بارها، زن و مرد و کوچک و پیر همراه کعبه به دور او «یک کنیز» می‌پروراند هوش از سر آدم می‌برد.

دیشب که فکرم چرخید و چرید و دوباره رسید آنجا، می‌بینم شریعتی چیزی را از قلم انداخته است و آن جنبه‌ای عجیب از این دلبرانگی است که حاجی یک مستطیع است. گردن کلفتی است. پولدار منصب دار رسم دار و باید همراه کعبه دور هاجر کنیز طواف کند…‌

 

و آسیه قرنها بعد خانه‌ای نزدیک خدا در بهشت خواست. مصری‌های زرنگ.ً پولدارهای باهوش!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.