سالها پیش عاشق مردی شدم که قبل از اینکه همدیگر را دیده باشیم، نگرانم میشد. هر حادثهای برایم رخ میداد حس میکرد.
چند روز پیش پرسیدم آیا واقعی بود؟ چطوری بود؟ گفت تپش قلب میگرفتم. پرسیدم الآن هم؟ گفت «تا برم جایی برگردم پدرم در میاد.»
*عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده
بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست
(حافظ)
«تا برم جایی برگردم پدرم در میاد.»
به به
بسیار زیبا
زندگی طولانی و با عزت داشته باشید در کنار همدیگه و کیف کنید از این عشق.