اینطوری است جریان

آن که دست به دامن تقوا بزند سختی‌‌ها پس از نزدیک شدن از او دور می‌‌گردد، و  امور بعد از تلخی‌ برای‌ او شیرین می‌‌شود، و امواج فتنه‌ها پس از تراکم از اطراف او پراکنده می‌‌گردد، و دشواریها پس از رنجاندنش بر او آسان می‌‌شود، و باران کرامت پس از نایاب شدن بر او می‌‌بارد، و رحمت رمیده شده به او روی‌ می‌‌آورد، و چشمه نعمت پس از خشک شدن بر او به جوشش می‌‌آید، و برکات کاسته شده بر او فراوان مـی‌‌گــردد .
از خطبه ۱۸۹ نهج‌البلاغه
در یکی از قسمتهای برنامه سمت خدا، چند سال قبل، آقای عابدینی از سیره حضرت لوط(ع) صحبت کرد. تا آن روز من اینطور عمیق و ترسناک با ماجرای این پیامبر خدا مواجه نشده بودم. صحنه را که توضیح می‌داد می‌شد فشار عظیم روحی که حضرت لوط آن روز و شب متحمل شده بود حس کرد، اندکی البته. طوری که حضرت مستأصل می‌شود، ناامید می‌شود و فرو می‌ریزد. بعد فرشته‌های خوشگل خوش‌تیپ هم اتاق بغلی ایستادند تماشا می‌کنند و لام تا کام حرف نمی‌زنند. وقتی حسابی ناامید شد، بیان می‌کنند اینطوری است جریان. بلند شو و با خانواده شهر را ترک کن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.