دوست دبیرستان و همکار بیمارستانم یکبار که آمد دیدنم نگاهی به تلویزیون انداخت و پرسید ماهواره ندارید؟ ما هم نداشتیم ولی حامد که رفت باکو ماهواره گرفتیم. دیگر در سن و سالی هستیم که تأثیری ندارد که. خیلی سرگرم کننده است. دوستم که قبلاً گفته بود در یک پیادهروی در شریعتی تبریز از دیدن چند تا مرد آرایش کرده تهوع گرفتند، از فیلمی گفت که تلویزیون باکو پخش کرده و دو تا مرد هم را بوسیدند و برای نشان دادن اشمئزازش صورتش را تا میشد جمع کرد.
آلوچه خانم در معرفی سریال قشنگ تد لاسو هم نوشته: «خلاصی تد از آن پنیکها مهم است و جرئتش برای برگشتن به زندگی بچهاش با چیدمان جدید. این که حالا ریچموند خانهی ربکاست اهمیت دارد. اینکه روی کنت میرود روی صندلی اتاق مشاوره مینشیند مهم است و اینکه نیت برگشت توی رخت لباس قبلی اما خوشحال است و تنها نیست، بوسهی قهرمانی کالین روی لب پارتنر همجنساش در ملاعام. آن همه محبت و احترام بین تد و ربکا در سکانس فرودگاه … همهاش آنقدر درخشان است که قلب توی بیننده گرم میشود در حالی که میدانی این فقط یک سریال است.» (+)
بیش از بیست سال قبل آقای بلخاری در تلویزیون برنامه داشت. یادم است یکبار گفت در تیتراژ یک برنامهای در چند صدم ثانیه تصویر زن برهنهای میان انبوه تصویر گنجانده شده. به قدری سریع پخش میشود که ظاهراً جلب توجه نمیکند اما در طولانی مدت روی ذهن مخاطب خردسال بارگزاری کرده و پررنگ میشود.
میگوید انقلاب باعث شده دینداری مردم ضعیف شود و شاهد ماجرایش؟ برادرهایش که قبل انقلاب مسجو میرفتند الآن مسجدها خالی هستند. خب قبل از انقلاب ماهواره نبود و اکثر خانهها تلویزیون نداشتند میماند سینما. برادرهای تو نشستند پای ماهواره که مسجدها خالی شدند. بعد از من ایراد میگیری که چرا ماهواره ندارید؟
حالا صدا و سیما هم از شبکه امید شروع کرده. در سریال شش قهرمان و نصفی رابطه دختر و پسر در سنین پایین در حد خوابیدن دختر با اجازه ننه بابای پسر در اتاق او (قسمت سوم) عادی سازی شد. الآن هم در سریال فضانوردان بال و شاخک رنگین کمانی تن پسربچه کردند و همجنسبازی را عادی سازی میکنند.
ببینیم کی فیلم بدون سانسور از شبکه سه پخش میکنند. جکی چان نباشد لطفاً.