و مؤمن باید که آینه مؤمن باشد

کار اصلاحم که تمام شد آینه را از مهدیه گرفتم. از دیدن گردنم شوکه شدم. عضله جناقی ترقوه‌ای سمت چپم قلمبه بود. انگار توده داشته باشد. دخترها گفتند چون لاغر شدی اینطور به چشم می‌آید ولی اینطور نبود. عضله سمت راست نمای معمولی داشت ولی سمت چپی انگار مال من نبود. بعد از چهار ساعت وقتی خواستم کمی بخوابم و صورتم را به چپ چرخاندم که چشمم به گوشی نباشد در عضلات سمت راست گردنم کششی حس کردم که نشانه کوتاهی عضله است. یکهو جواب را گرفتم. بیش از سه سال است من دیگر نمی‌نشینم و برای کار با موبایل یا تماشای تلوزیون مداوم و طولانی مدت سرم به سمت راست چرخیده می‌ماند. عضله جناقی ترقوه‌ای چپ تقویت و بزرگ شده و برعکس عضله سمت مقابل دارد کوتاه می‌شود. وقتی می‌نشینم از روبرو که نگاه می‌کنی سیمای عضله قلمبه و ترسناک جلوه می‌کند.

خانم قاسمی، کاردرمانگری که ابتدای امر در مرکز توانبخشی منیریه تهران با من کار می‌کرد می‌گفت جلوی آینه راه برو تا ایرادات بدنت را ببینی. که درست قدم برداری. و هیچکس اندازه خود آدم متوجه خود داخل آینه‌اش نمی‌شود. بقیه از دلسوزی، مهربانی، عادت یا دشمنی ممکن است نگویند. آینه و عکس، بهترین نمایه‌های حقیقت آدمی هستند. رک و بی‌تعارف.

جالب نیست که سال ۹۱ پستی نوشته‌ام با همین تیتر در همین باره؟ (+)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.