حق واجب خدا بر بندگان

پس بر شما باد به خیرخواهی‌ در حقّ یکدیگر و کمک نیکوی‌ یکدیگر بر این کار، زیرا کسی‌ را ـ هر چند برای‌ به دست آوردن رضای‌ حق حرصش شدید، و کوشش او در بندگی‌ طولانی‌ گردد ـ قدرت آن نیست که حق طاعت خدا را چنانکه هست ادا کند،
لکن از جمله حقوق واجب خدا بر بندگان این است که به اندازه طاقت خود به خیرخواهی‌ یکدیگر برخیزند، و در کمک به هم برای‌ اقامه حق در بین خود اقدام کنند. و هیچ کس ـ گرچه منزلتش در حق عظیم باشد، و فضیلتش در دین بر دیگران پیشی‌ داشته باشد، ـ چنان نیست که در ادای‌ حقّی‌ که خدا بر او واجب کرده محتاج به کمک نباشد، و هیچ کس ـ گرچه او را کوچک شمارند، و در دیده حقیر بینند ـ کمتر از آن نیست که در ادای‌ حق به دیگران کمک کند و یا ازسوی‌ دیگران کمک شود.
‌‌
از خطبه ۲۰۷ نهج‌البلاغه
در ادامه امیرالمؤمنین درباره حقی واجب سخن می‌گوید که خداوند بر دوش بندگان -البته به قدر وسع- گذاشته است. این حق واجب خیرخواهی است «مؤمن مرآت مؤمن». امر به معروف و نهی از منکر مؤمنان در جامعه اسلامی است. برای اقامه این حق واجب در بین مسلمانان نیز، یاوری نیاز است. هیچ بزرگ و صاحب منصبی نیست که نیازمند خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر سایر اعضا جامعه نباشد، هیچ عضو زیر دست گم و ناشناس میان مردم هم نیست که به کار این اقامه حق نیاید. آینه همان آینه است. تکه‌ای ناچیز از آن، به وقتش همان کاری را می‌کند که آینه‌ای به قاعده مرصع.
پس همانطور که آینه حق قصور ندارد، از این حق واجب خداوند احدی حق قصور ندارد. ریز و درشت درگیرند در این حق واجب.
‌‌
بعد نوشت: حضرت فاطمه(س) طبق فرموده امیر در این خطبه با اینکه منزلتش در حق عظیم و فضیلتش در دین بر دیگران پیشی‌ داشت، لیکن در مقام خیرخواهی برای اسلام و مسلمانان که برخاست کسی او را یاری نکرد. این هم هدیه من به شما.
پدر و مادرم فدایشان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.