این کاریکاتور هم جالب بود. آفتاب این خانه، تابش شرقی دارد. فاصلهام با پنجره دو متر است و جالب اینکه دست راستم که باهاش با گوشی کار میکنم رنگ پوستش برنزه شده ولی دست چپم که فعال نیست و عموماً کنار بدنم و زیر لحاف است سفید مانده. هی نشان دیگران میدهم میخندم.
الآن یادم افتاد قدیم هم که چادر سر میکردم دست چپم عموماً زیر چادر بود و دست راستم پوستش تیرهتر میشد. هی روزگار.
چه هجوم خاطراتی. بنویسم ننویسم. جز حسرتم نیفزود.