سال ۸۵ در جنگ ۳۳ روزه، میان لبنان و اسرائیل غاصب، ذیل این نوشته(+) یکی از مخاطبان وبلاگم از من پرسید: « مگر انسان با انسان چه فرقی دارد که انسانی، انسانی را میکُشد؟؟چه فرقی دارد وقتی یک مادر و فرزندِ اسراییلی میمیرد با وقتی که یک مادر و فرزند لبنانی؟
مگر فرقی جز در صورت و ظاهر و چهره است؟چه فرقی بین ارزش وجودی انسانهاست که میایند و کمر به مرگ هم میبندند؟ چه فرقی دارد کودک کجاییست؟ اگر موجوداتی برتر و خارقالعاده تر و زیرک تر از ما در کهکشانهای دیگر زندگی کنند و به اعمال ما انسانها نگاه کنند به حالِ نادانی همه ما افسوس میخورند! فقط دلم برای مردمِ عادی و غیرنظامی میسوزد! »
برای پاسخ، پستی نوشتم(+) و میبینم هنوز هم این ژستهای روشنفکری جانبدارانه منحط وجود دارد حتی درست مثل همان موقع از مثلاً حزب اللهیها. یادم هست عکسی که برای این نوشته گذاشته بودم، تصویر بچههای اسرائیلی بود که داشتند روی موشکها و بمبها خطاب به کودکان لبنانی متلک مینوشتند. خندان.
کسی یادش هست؟ من صورت دخترک را به خاطر دارم.
پ.ن: عکس را یافتم و به نوشته الصاق نمودم.
واقعا مهمه که کی کشته باشه ؟ و از کدوم طرف ؟ واقعا مهمه چشم کدوم مادر اشکی بشه ؟ دین چقدر مهمه ؟ انسانیت چی ؟ به نظر من تو این دنیای کوفتی همه چیز مهمه جز انسانیت . تا عمر دارم تصویر زنی با شلوار خونی در ناحیه ای خاص و جنازه برهنه زنی که فقط برای یه کنسرت کوفتی اونم به نام صلح در شهر چرخانده شد رو فراموش نمیکنم . و صد البته جنازه های پاره پاره کودکان بی گناه فلسطینی برای من فرق نمیکنه اینها کجایی هستن و چه دینی دارن ؟ همون طور که اهالی روسیه و اوکراین و افغانستان با هم فرق نمیکنن حیف از جان آدمها در بازی کثافت سیاست .