حال ندارم. خوابم بیشتر و بیدار هم که میشوم باز خوابم میآید. کلی حرف دارم برای نوشتن از علیرضا تا اذیتهای خانه هفتم. از غالیان حضرت امیر تا داستان انتخابات. اما یا خوابم یا بیدار که میشوم باز خوابم میآید.
مسابقه داستان کوتاه نارنجستان برندگانش را اعلام کرد و همه صاحب کتاب بودند. داستان فنجان قهوه من احتمالاً به قول آقای شرفخانلو به علت ترویج قتل با سم مردود شده. احتمالاً احتمال قوی همین باشد. خصوصاً که در هیچ «کانون» نویسندگی عضو نبودم.
القصه، معیار داشتند. پس چرا دعوتنامه ارسال کردند؟ بیخیال.
ساعت نزدیک هفت عصر/شب است. تا خوابم نگرفته نمازم را بخوانم. بله نمازم دیر شده چون خواب بودم.