یکم: در آیه ۴ سوره مبارکه ممتحنه میفرماید: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ…»
فکر میکردم أسوه حسنه فقط درباره حضرت محمد صلوات الله علیه و آله در قرآن آمده است. البته متاسفانه فرصت نکردم در قرآن جستجو کنم ببینم آیا چنین ترکیبی در جای دیگری نیز تکرار شده یا نه، ولی دیروز که این آیه را خواندم نشاط غریبی به من دست داد. من حضرت ابراهیم علیه السلام را بسیار بسیار دوست میدارم و خوب خیلی کیف کردم. البته… نه دیگر کاممان را تلخ نکنیم. دست بردارم از آنهایی که حضرت ابراهیم علیهالسلام را شیعه حضرت علی علیه السلام میدانند. فقط یک امشب را.
دوم: داشتم جز دوم را میخواندم، رسیدم به آیه ۱۵۷ که میفرماید «أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» بعد برگشتم به آیه قبل که ببینم پروردگار جان به چه کسانی صلوات میفرستد (بله حواسم پرت شده بود) که دیدم آیه «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» است.
وقتی در تهران, امیر خبر بستری شدن و در واقع بازگشت از مرگ مادرم را داد تلویزیون داشت قرآن پخش میکرد و من این آیه را در صفحه تلویزیون دیدم و گریه کردم. همین آیه باعث دلگرمی و آرامش عجیبی در من شد و باز هم صبح با دیدن این دعای بسیار مشعوف شدم.
سوم: در ادامه آیه ۱۵۸ درباره صفا و مروه است و چنین آمده «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ» در انتهای آیه خداوند خود را شاکر علیم معرفی میکند که ممکن است خطاب به زائران باشد اما، یادتان هست یک پست درباره اینکه خداوند در قرآن بندگانش را یاد کرده و سپاسگزاری کرده است نوشته بودم ؟
اینجا اما به گمانم این شکرگزاری خطاب به حضرت هاجر سلام الله علیها است بانویی که وقتی امر شد تا با نوزادی شیرخوار در سرزمینی لمیزرع و بی کس و کار رها شوند کلمهای به شکوه و پرسش بر زبان نیاورد. بنابراین خداوند با قرار دادن عمل هروله در مسیر صفا و مروه یاد و خاطره هاجر را زنده نگاه داشته و از بندهاش شکرگزاری کرده است.
چنین خداوندی کجا میتوانی یافت ای انسان؟ ای انسان ظلوماً جهولاً؟