منصفانه در جدیدترین پستش نوشته: «این چندماه گذشته یکی از سختترین شغلهایی که تا به امروز داشتم را برعهده گرفتم. سختیش برایم بیشتر به خاطر این است که مدیر بودن و کارهای آشغال اداری همراهش را دوست ندارم. کارها را با بخش خلاق و ایده و آزادی عمل و اجرا و پول تبلیغ میکنند و وقتی واردش میشوی مدام مدیریت عواطف و اگوی دیگران است و دالانهای بیهودهی اداری و صدها جنبهی جهنم نظم اداری و بروکراسیست که انرژی آدم را میبلعد. بارها از وقتی این شغل را گرفتم، گفتم و نوشتم که «من کِن هستم و شغلم ایمیل است». دوستان و همکارانم میخندند. من جدیام. بیمعنایی بروکراسی همانقدر گریبانم را میگیرد که بیمعنایی تکرار در معلمی.» (+)
البته راضی نیستم ازش چون درباره شغل دوره دانشجوییاش یعنی گارسونی چیزی ننوشته خصوصاً درباره پوشیدن دو جوراب شلواری روی هم و تیکه جنسی دوستانش. به هر حال «نظم اداری و بروکراسی» انرژی لاله را میبلعد. لعنتی یک عمر شنیده بودم نظم اداری خارج نظم اداری خارج، حالا علاوه بر کلیپهایی که ایرانیان منصف از بلعِش نظم اداری و بروکراسی غربی میگویند شریک غم منصفانه هم باشیم.
لاله به نظرم دیتِ شغلی بعدی را با همان گارسونی ردیف کن. نالهات آن وقتها کمتر بود. اصلاً نبود.
*البته که تیتر از خود نویسنده