لینک فول موتیفات!

۱.مادر دیروز صبح زود برگشت. امروز چندین بار از خواب بیدار شدم و هی گفتم «آخ! چایی برای مادر!» بعد سرک کشیدم دیدم مادر نیست. دوباره خوابیدم و دوباره بیدار شدم که وای صبحانه‌ی مادر … ۲.این روزها که ماهی‌مان اینطور به من عادت کرده است و از زل زدن‌ها و تماشاهایش غرق لذت می‌شوم…Continue reading لینک فول موتیفات!

معرفی فیلم – گاو

دردم کمتر شده است و نیازی نیست ناپروکسن بخورم. می‌توانم تحمل کنم و فقط استخوان لگن‌م درد محسوسی دارد. مفاصل و عضلاتم خیلی نسبت به قبل نرم‌تر شده‌اند ولی هنوز کلیتِ اندام‌های تهتانی‌ام ضعف دارند. بنابراین خستگی هنوز بزرگترین معضل حیاتِ بنده است! دیشب بعد از اینکه کوکتل میوه بستنی دست‌پخت آقامون را خوردیم، نشستیم…Continue reading معرفی فیلم – گاو

از نامه‌های سرگشاده!

انیمیشن La linea یا همان The line یک انیمیشن ایتالیایی است که بین سال‌های ۱۹۷۱تا ۱۹۸۶ در تلویزیون ایتالیا و بعدها در خیلی کشورهای دیگر پخش شده است (+). البته مسلماً ما هم از خیلی سال پیش تماشایش کرده‌ایم. امروز داشت قسمتی از این انیمیشن را پخش می‌کرد که در آن، در اثر حادثه، آدم…Continue reading از نامه‌های سرگشاده!

موتیفات درد دلانه!

یکم: وقتی پُست قبلی را نوشتم، امیر گفت از دردهایت ننویس تا بدخواهانت دلشاد نشوند. گفتم همه‌اش این نبود که از درد بنویسم، اشاره‌ام به فعالیت ذهنی شدید آن شب و داستانی که به تمام در خیال نوشتم، تمام زندگی‌ام که مرورش کردم، غلیانِ احساساتِ ضد و نقیض و در نهایت، آن حسرتی که قرار…Continue reading موتیفات درد دلانه!

یک مشت ناپروکسن

دیشب زمین خوردم. یعنی نمی‌شود گفت زمین خوردن، سرم بعد از افتادنم به شدت با دیوار و لولای کمد دیواری برخورد کرد. سرم، شانه‌ی چپم و پهلوی چپم به شدت درد می‌کرد و گردنم را نمی‌توانستم حرکت بدهم. امیر به زور ناپروکسن ۵۰۰ به من خوراند و بعد به نقاط اصابت (😀) ضماد ضد درد…Continue reading یک مشت ناپروکسن

اَلمُومِنُ مِرآهُ المُومِنُ

*خستگی، خسته شدن، یک اصطلاح حیاتی در زندگی بیماران ام‌اسی است. این خسته شدن، با خسته شدن آدم‌های سالم از زمین تا عرش خدا فرق دارد؛ وقتی یک ام‌اسی می‌گوید خسته‌ام، یعنی کنترلی بر اعضا و جوارحم ندارم. یعنی توانایی نفس کشیدن هم ندارم. یعنی به سرعت باید در یک محیط خنک، دراز کشیده و تجدید قوا کنم. البته…Continue reading اَلمُومِنُ مِرآهُ المُومِنُ

Improvement

خانم قاسمی، کاردرمانگرم، همیشه به من سفارش می‌کند از راه رفتنم در دوره‌های زمانی مرتبی فیلم بگیرم [که نمی‌گیریم!] برای اینکه به مرور متوجه تغییراتِ راه رفتنم و بهبودش شویم. این تغییراتِ وضعیتم، چیزی نیست که شخص دیگری متوجه‌اش بشود. طوریکه شاید با دیدنم، همین حالا، با خودش بگوید این همه کاردرمانی کاردرمانی که می‌گفتی…Continue reading Improvement