از یک جایی خارج شده بودیم و جلوی ساختمان در حال احوالپرسی با کسانی بودم که یادم نیست. لباس رسمی تنم بود و کمی آنسوتر خواهر بزرگترم، خالهی کوچکم، مادرم و خاله سکینه ایستاده بودند منتظر. با نقشهای در سر. از جمع جدا شدم و دست انداختم دور شانهی خاله سکینه که قدش از من…Continue reading دیده ای هیچ آهویی پوست کنده که خِرخِر کند؟
ماه: خرداد ۱۳۹۲
عشق و مرگ یا شهر ما خانهی ما
اویس مُرد. نگفته بودم؟ پسرم روزهای آخر به شدت شنگول شده بود. تبریز که بودیم نگران بودم برگشتنی ببینم مُرده است که نمرده بود. حتی مثل قبلترها که تا دو روز تنها میماند یکی دو ساعتی قهر میکرد از ما، قهر هم نبود. شب چهارشنبه دو هفته قبل آنقدر توی تنگش ورجه میرفت که ترسیدیم…Continue reading عشق و مرگ یا شهر ما خانهی ما
دوستت دارم!
بروی خانهی دوست. بنشینی گوشهای دنج پر از دار و درخت. خنک. سبز. بوی حیات بپیچد در جانت. دوست صمیمی باشد و دلپذیر که مدام چشمهایش را بدزدد که نبینی قرمز شدهاند و خیس. دل را بگذاری آنجا لابهلای روندهها. برگردی و مدام در تمام مسیر برگشت دستت نرود سمتِ گوشی که کوتاه بنویسی دوستت…Continue reading دوستت دارم!
از کارکردها
میتوانید مرا تصور کنید وقتی دارم سریال اوشین را تماشا میکنم چشم از شال قلاب بافیاش برنمیدارم؟
چهره به چهره، رو به رو
زمانی در زندگی پیش میآید که دیگر رمقی برایت نمیماند. درماندگی هم نیست، در نماندهای. داری زندگیات را میکنی. میبافی، برای تمام کسانی که دوستشان داری. نقاشی میکنی. گرسنهات میشود امساک نمیکنی. وقتی با مادرت صحبت میکنی مثل همیشه با شادمانی میگویی «سلام قیز!» به فکر کوتاه کردنِ ناخنهایت هستی حتی. کسی را داری…Continue reading چهره به چهره، رو به رو
یه نشونی برام بفرست!
در طول کارم در بیمارستان که حدود سیزده سالی طول کشید دو جفت چشم را دیدم که صاحبانشان خود را رها کرده بودند. یکیشان زن باردار دوقلویی بود که بیماری دریچهی قلب داشت و من فقط دقایق پایان زندگیاش در اتاق زایمان را دیدم [عضو گروه احیا بودم و لاجرم در هر نقطهای که…Continue reading یه نشونی برام بفرست!
MSwiki
وقتی یکی از بچههای خوب اماس سنتر عنوان کرد که قصد دارد دانشنامهای مفید برای بیماران اماسی ترجمه و تنظیم کند من هم به همراه تعدادی از اعضای سایت اعلام آمادگی کردیم و کار سکرتوار ادامه یافت. تا اینکه من به دلیل شدت گرفتن بیماریام عملاً در قسمت اصلی کار که تنظیم و تصحیح…Continue reading MSwiki