داستانهای طاهره اغلب داستانهای عاشقانه بود. داستانهایی که گاهی اوقات نقش اول زناش را خودش بازی میکرد. از پسر همسایهی تازه وارد گرفته تا پسر شاگرد پنچرگیریی نزدیک مدرسه. البته بیشتر اوقات داستانهای واقعی با شخصیتهای واقعی هم تعریف میکرد از روابط عاشقانهی دختر سرتقی که توی کوچه پشتی خانه داشتند با نانوای محل تا…Continue reading فرزندخواندهگی داریم تا فرزند خواندهگی!
برچسب: طاهره
زیر دندان سگ!
نمی شود بهاشان فکر نکرد. همینطور که نشستهای و از شیشهی ماشین بیرون را تماشا میکنی، مثل مهمانهای ناخوانده صف میشوند جلوی چشمهایت. حتی لامصبها لباس عوض میکنند. بزرگ میشوند. یعنی داری به پاراگرافی از کتابی که همین الان خواندهای فکر میکنی و اصلاً در پی این نیستی که به دختر کوچولوی طاهره فکر کنی…Continue reading زیر دندان سگ!
میآیی لیلی بازی کنیم؟
از تو خوشم نمیآمد. نه اینکه از تو متنفر باشم یا بخواهم سر به تنات نباشد. فقط از تو خوشم نمیآمد. هر وقت سر و کلهات پیدا میشد ــ که همیشهی خدا سر و کلهات سر بزنگاه پیدا میشد ــ نظم بازیهایمان را به هم میزدی. میپریدی وسط گرگم به هوا یا یک پا میدویدی…Continue reading میآیی لیلی بازی کنیم؟