اول اینکه: تا حدودی بهترم. تا حدودی بهتر هستم یعنی گاهی ریتم بالا میرود و بعد که خوشحالی میکنم، دوباره میافتد زیر شصت. باز هم خدا را شکر که نمیافتد زیر چهل! دیروز عصر تسبیح یک اعتراف سنگینی کرد در حد اختاپوس آلمانی! گفت آن شب جمعه، دروغ میگفته است که ریتم بالاست. گویا زیر…Continue reading موتیفات رمضانیه!
برچسب: ویولت
کار ِ بزرگی که من و تو انجامش دادیم!
حالم از دیروز ظهر، بگویی نگویی خوش نیست. «تو» که گفتی شاید سرماخورده باشی، یادم افتاد که شب قبلش پنجرهها باز بود و هوا سرد بود و مادر نکرده بود یکی یک ملحفه بیاندازد روی تن مچالهام. بعد خیال کردم سرماخوردهام. سرسختانه مقاومت میکردم که اینها علایم درخشان یک خستگی کمرشکن است. یعنی دوست ندارم…Continue reading کار ِ بزرگی که من و تو انجامش دادیم!
آخرین موتیفات مجردانه!
۱. سال پیش وقتی مریم عروسی کرد (+) و بعد تعداد پیامکهاش و تلفنهاش و بیرون رفتنهایمان به طرز فجیعی پایین آمد، هی تیکه میانداختم که آره دیگه! بعد الآن که نمیشود حتی به عکاسی زنگ بزنم و وقت بگیرم و یا بعد چند روز تازه یادم میافتد که زنگ بزنم ببینم لباسم آماده شده است…Continue reading آخرین موتیفات مجردانه!
به مناسبت روز جهانی ام.اس
حالا که فکرش را میکنم، میبینم چقدر بزرگ شدهام. چقدر متفاوت شدهام با چند سال پیش. با روزهایی که سختم بود به دوستانم بگویم ام.اس دارم. روزهایی که از ترس نگاههای پرسشگر و سوالات احتمالی، ساعات خروجم از خانه را تغییر میدادم تا کسی از من نپرسد چرا آنقدر آهسته راه میروم و یا وقتی…Continue reading به مناسبت روز جهانی ام.اس
یکی بود، بیربط هم بود!
بالش را گذاشتهام پشتم و تکیه دادهام به بازوی مبل. رو به روی پنجره. باد شدیدی میوزد و اشک آسمان در میآید. چند وقت است خیس نشدهام، به واقع کلمه. زیر باران؟ خسته نیستم. یک بیست و چهار ساعت عجول بر من گذشته است. یک سفر نهایتاً کمی بیش از بیست و چهار ساعت. رفتن…Continue reading یکی بود، بیربط هم بود!
یکی بود، یکی نبود … هر کسی بود، من نبودم. او نبود.
۱. تمام زنهای زیبا فکر کرده بودند که شعرهای عاشقانهای که نوشتهام برای آنها نوشته شده. و من دائماً اذیت میشدم از اینکه نوشتههایم آنها را بیهوده به خود مشغول کرده. رنگ قایقها مال شما / اورهان ولی / ترجمهی شهرام شیدایی ۲. «قربانی» کردن، قدمتی دارد به طول انسانیت. قربانی دادن شاید قدمتی دارد…Continue reading یکی بود، یکی نبود … هر کسی بود، من نبودم. او نبود.