حال و هوای گریه دارم، شانه می‌خواهم*

۱.تبریز سرد بود و حضور تسبیح و پدرش نگذاشت بوئیدنِ بویش مرا و بغضم را بشکند. تسبیح بیش از آنچه انتظارش را داشتم خوشحال بود. دلم نیامد با بغض هفت ماهه‌ام که نزدیک بود بشکند ناراحتش کنم. ۲.تبریز با باد و باران و زلزله گفت خوش‌آمدی سوسن. من روی خاکِ سرخش دراز کشیدم و گفتم…Continue reading حال و هوای گریه دارم، شانه می‌خواهم*

و اما Devic!

خیلی عوض نشده است. ماهیت بیماری‌ام را می‌گویم. رفتیم پیش یک دکتر اسم و رسم‌دار ِ پایتخت. دلهره داشتم و نگرانی نشسته بود توی دلم ولی یقین کوچولویی داشتم که مثل همه‌ی وقت‌هایی که دلهره دارم، اتفاق خوبی در پیش دارم. مطب زیاد شلوغ نبود، هیچ کس جز من عصا دست‌اش نبود، مثل قدیم‌های من،…Continue reading و اما Devic!

تو جان دردمندم را همه قوتی

می‌دانی عزیزم؟ هیچ چیزی برای من ارزشمندتر از حضور تو نیست. اما، دیروز وقتی در جواب سوال دکتر عبوس و از دماغ ِ فیل افتاده‌ نازنینم که به جعبه‌ شیرینی نگاه می‌کرد که به چه مناسبتی است؟ گفتم ازدواج کرده‌ام، چشم‌هایش از شوق درست شبیه چشم‌های تو شد و لبخندش به جانم نشست و تماشای…Continue reading تو جان دردمندم را همه قوتی

حال درویشی را دارم و جان‌اش را نه

خبر نداشتم امروز، چهل روز گذشته است از رفتن  خانم شاملی (+) نشسته بودم که دوباره آقای نریمانی که آمده بود پرونده‌ها را ببرد، گفت اعلامیه‌اش را زده‌اند. به تعدادی از بچه‌ها زنگ زدم که برخی سر عمل بودند و جواب ندادند وِ زهرا هم گفت می‌روند شمال، مریم هم که رفته است تهران. بعد…Continue reading حال درویشی را دارم و جان‌اش را نه

موتیفات از سر کلافه‌گی!

۱. «ضعف در مقابل احساسات بغرنج، وسیله‌ی دفاعی کودک است. او اثر کار را می‌بیند بدون آنکه به اطراف و جوانب آن توجه داشته باشد. مشکل ارضا کنجکاوی با افکار ناچیزی برای کودک حل شده است. رأی نهایی زندگی فقط بعدها، وقتی پرونده‌ی تجارب تکمیل شد صادر می‌گردد. در این موقع دسته‌های مختلف پدیده‌ها با…Continue reading موتیفات از سر کلافه‌گی!

موتیفات دشمن شاد کن

۱. استاد جریمه‌ام می‌کند. می‌گوید دیر کرده‌ای، می‌گویم فقط ده دقیقه دیر کرده‌ام. می‌گوید نه! کلاس از یک ربع به سه شروع می‌شود. چیزی نمی‌گویم. می‌خواهد شروع کند، مکث می‌کند. می‌پرسد «نمی حالت خوبه؟» می‌گویم نه. فقط همین. آقای غمسوار می‌دانست و لازم نبود وقتی دیرتر رسیدم توضیح بدهم چرا دیر کرده‌ام. ۲. لیست عمل…Continue reading موتیفات دشمن شاد کن

نگران باش سوسن!

به خیال‌م؛ همه عشق بودی و لبخند و من از تنهایی‌ی یک دل گفتم و رفتم.   به خیال‌م؛ همه دریا شدی و ساحل سرخ‌ش، دل تنگ‌م.   غافل اما، که چون قاصدکی نرم از این قافیه کوچیدی و رفتی …   ۰۲/۰۱/۷۹ سوسن   ـــــــــــــــــــــــــــــــ   آهسته می‌پرسم، نمی‌شنود. دوباره کمی بلندتر می‌پرسم: «تپش…Continue reading نگران باش سوسن!