به سراغ من اگر می‌آیید …

 خوب من سلام! شب است،خسته ام…خوابم می آید و درست زمانیکه سرم گیج می رود و چشمانم باز نمی مانند؛دلم هوای نفسهایت را می کند و دستم هوای نوشتن برای روحت…    شب است و من آرزومند شانه هایت و شراکت دلت در خوابهایم و تو کینه توز و حسود از دل بی پروا و…Continue reading به سراغ من اگر می‌آیید …

چندی با تک مضرابهای ناشیانه سوسن!

  (۱)   شب شده است؛ و آسمان سیه پوش تعذیه ستارگان افلیج! و من خیره به چشم نیمه خواب آسمان _ ماه _   ***   (۲)   مثل یه گل قشنگی توی یه گلدون بلور منم دستامو دادم به هم شدم یه تنگ بلور   مثل یه ماهی سرخی که می چرخه توی…Continue reading چندی با تک مضرابهای ناشیانه سوسن!

چشمان حسود

ــ دل کوچک بی کسم در سینه ام بی تابی می کند                     ــ تو را. و چشمانم   به سوی تو می دوند؛                چشمان حسودم را از رشک تو باز نخواهم داشت زیرا که تو را                      فراری می دهند!!! سوسن جعفری

آبستم ماه!

وقتی آسمان خم می شود       تا پیشانی خاک را ببوسد؛ می توان ستـــــــــــــاره ها را دید                     که آبستن اند… بهــــــــــــــــــار من روزی است که                          مـــــــــــــــــــــاه تو زاده شود!!!

هی من!

گنجشک را دیده ای؟؟؟ توی دستهایت گرفته ای؟؟؟ حقارت معصومش را چشیده ای؟؟؟ من گنجشکم گنجشــــــــــــــک!!! مرا هرگز نمی فهمد؛ آنکه عاشق می شود…                    یا دوست                         و دشمن نیز هم! مرا هرگز نمی بیند هیچ چشم مشتاقی که گرم حیله های خنده هایم می سرد این سوی و آن سوی… *** مرا هرگز…Continue reading هی من!

می‌ترسانی‌ام تو!

امشب می نخواهم نوشید… بگذار باده ها را خالی کنند؛ شکمهاشان دریده باد! من چشم خواهم دوخت به سپیده که کی بر خواهد آمد… همه اسبها را سر خواهم برید!!!…همه درختها را خواهم سوخت… اگر باشد همه درودگران را نیز… خداوند پاسدارم باشد…مرا نترسان!!!‌