۱.تازه ازدواج کرده بودیم. برای ناهارمان کوکوی دو رنگ پختم با گردو و زرشک. امیر استقبال نکرد، یادم نیست خورد یا نه ولی این شد که دیگر کوکو نپختم. ۲. همه کوکوها را دوست دارم بجز کدو. در عوض عاشق کوکوی هویج هستم که خیلیها اصلاً اسمش را هم نشنیدند و از خوف مزه احتمالاً…Continue reading پزنده آخه؟
برچسب: فیسبوک
عکس جان من است
عکس بالا، از فراز ارک علیشاه تبریز گرفته شده است به تاریخ. ۱۳۴۱. خیابان روبرو خیابان فردوسی است. وقتی عکس را دیدم رفتم در بحر خیابانها و ساختمانها. مثلاً فروشگاه نیکدل، کتابفروشی سعادت سابق. هتل لاله شاید. تا آن انتها که میرسد بازار تبریز. این بغل، سمت چپ یک ساختمان سفید رنگ است که پشتش،…Continue reading عکس جان من است
حماقت جمعی
از فیسبوک لیلای لیلی: امریکا به قدر جنگ جهانی دوم روی لائوس بمب ریخت ۲۵٪ کامبوج را با بمباران از بین برد ۲/۴میلیون نفر را در جنگ کره ریر بمباران کشت و بخشی از کشور کره را از کره زمین حذف کرد ویتنام که در حد قصهی روز است حالا یوگسلاوی بماند، لیبی بماند سالی…Continue reading حماقت جمعی
کجا بَرَم گِلِه از تحبس الدعایی خویش…
حسن آقا، دیروز فیسبوک یادم انداخت نه سال پیش این عکس را به اشتراک گذاشته بودم. قرارمان حمام تاریخی نوبر بود که سال قبلش من و تسبیح و سیب در تبریزگردیمان پیدایش کرده بودیم و آنوقت کرده بودندش کافه رستوران. تو قلیان هم کشیدی و گرسنه بودی نان و پنیر و سبزی سفارش دادی.…Continue reading کجا بَرَم گِلِه از تحبس الدعایی خویش…
تیک آبی مبارک
از حامد اسماعیلیون و پریسا و ریرا میخواستم بنویسم روزهای نخست ولی جلوی خودم را گرفتم و خوب گرفته بودم تا اینکه یکی از پستهای فیسبوکش چنان تارهای روحم را نواخت که برایش پیام گذاشتم خصوصی و بلافاصله هم پشیمان شدم ولی دیر شده بود چون خواند و مرا با احساس پشیمانی و دلخوری…Continue reading تیک آبی مبارک
از نامههای گجت که نترکید
چندی پیش در فیسبوک نوشته بودم که اکثر مخاطبان مؤنث وبلاگم دنبال یک مردی وارد وبلاگم شدند. قشنگ میدانستم کدام دختر به خاطر کدام پسر ریز ریز پستهایم را زیر و رو میکند. یکی از آنها داستان عجیبی دارد. اولین داستان من که در سایت ادبی خزه منتشر شد، سر و کله کیوان یا به…Continue reading از نامههای گجت که نترکید
فیسبوک یادآوریش کرد که:
از دستم در رفته بود که وقتِ عود چه اتفاقی میافتد. البته ذاتاً موجودی هستم که هر مرتبه که عملی را مرتکب شوم انگار اولین بار است. اولین بار است که مینویسم یا اولین بار است که سوپ جو میپزم و اولین بار است که هویج بستنی میخورم و الی آخر! من حافظهی عجیب و…Continue reading فیسبوک یادآوریش کرد که: