ببینم بروم

  این عکس را «شب مهتاب» ماه گذشته گرفتم. نصف شب از درد اسپاسم بیدار شدم و فیگور کزازی گرفتم و چشمم افتاد به ماه گرد درخشان. کورمال گوشی را یافتم و عکس را گرفتم که بنویسم اینجا که بی‌خبر بودم در شب‌های ماهْ کاملی هستیم و عجیب که ترانه شب مهتابه افتاده بود سر…Continue reading ببینم بروم

رفیقم کجایی؟ دقیقاً کجایی؟

محسن چاووشی برای سریال خانگی شهرزاد ترانه‌ای خوانده است که حسابی هم گل کرده است و ایت تکه‌ی «رفیقم کجایی، دقیقاً کجایی؟» حسابی افتاده است سر زبانها. اما این صدرای کوچولویی که سال گذشته در رادیو هفت ما را هوایی خودش کرد و چه شبهایی که قبل از خواب تماشایش کردیم و دقیقاً در همین…Continue reading رفیقم کجایی؟ دقیقاً کجایی؟

ندیدم که قویی به صحرا بمیرد؟ دیدم.

  دستِ خودم نیست. دستِ هیچکس نیست. یکبار هم نوشته بودم آهنگ‌ها قاتل‌ند (+). یک روز صبح زود می‌آیی آهنگ گوش بدهی، دستت الله‌بختکی می‌خورد به یکی که اسم عجیبی هم دارد، بی‌مقدمه می‌خواند «شنیدم چو قوی زیبا بمیرد …» ذهنت بی‌مقدمه‌تر می‌کشاندت به سال ۷۴، به اکبر. به عشق دوران نوجوانی. به تمام وقایعی…Continue reading ندیدم که قویی به صحرا بمیرد؟ دیدم.

چمدونمُ می‌بندم ..

  به «من» نگاه می‌کنم که مچاله سرد و تنهاست مانند شاخه‌ی تُرد نهالی که در اردیبهشت تبریز ناگهان زیر برف تنها خط باریکِ تیره‌ایست. چه کسی باور می‌کند؟ چاووشی* هر چه خوانده است برای من بوده است.   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *محسن چاووشی                          …Continue reading چمدونمُ می‌بندم ..

یا نبی سلام علیک

زبان عربی را خیلی دوست دارم. شنیدنش به هر نحوی از انحا سر ذوقم می‌آورد. قبلاً نوشته بودم که دیدن یک خواب، مرا سر اشتیاق آورد که این زبان را خوب بیاموزم. دوره‌ای هم بود که حتی از زبان انگلیسی بهتر بلدش بودم، حالا نه. کمی ته کشیده است سوادم. ولی هنوز هم آن تلفظ…Continue reading یا نبی سلام علیک

چقدر حالِ چشات خوبه …

«آدم می‌ترسه بنویسه» کجای دنیا ایستاده بودی؟ تمام این سال‌های پُرکشمکش و اضطرابی که سرگردانی‌ام طاقت از کف‌م برده بود؟ این همه سال که می‌‌دانستم چشم‌هایت را و می‌شناختم حضورت را و پیدایت نمی‌کردم که می‌دانستم «چشات رنگش لعاب داره» و با هر کسی در چشم‌هایش می‌جستم و نمی‌یافتم آن لطف را و آن توأمانی…Continue reading چقدر حالِ چشات خوبه …

از تب و تاب

یک ترانه‌ی قدیمی هست که زن می‌خواند: «نمی‌شه وقتی دلت، گرفته از جای دیگه …» نمی‌دانم شنیده‌ایدش یا نه؟ نمی‌دانم خواننده‌اش کیست، من خواننده‌های زن را خوب نمی‌شناسم و می‌توانید هایده را به جای گوگوش به من قالب کنید، ولی زن به طور حزن‌ناکی می‌خواند «اشکمُ در بیاری، در تب و تابم بذاری!» طوری‌که دلتان…Continue reading از تب و تاب