خودت حتماً خبر داری

چند روز پیش امیر گفت شاهرخ خواننده مُرده. گفتم نمی‌شناسم کی بود؟ گفت یک آهنگش را هی گوش می‌دادی. نمی‌دانم چه شد پی نگرفتم. همین چند دقیقه پیش دوباره پرسیدم گفتی کی بود مُرد؟ کدام ترانه؟ آخ. «دو تا چشم رطب داری»؟ گوش دادم. بغض کردم. لعنت به آهنگ‌های قاتل. آخ. یکی از عاشقانه‌هایم را…Continue reading خودت حتماً خبر داری

باز روحانی رفت جمع روشنفکران*

حمید رسایی نوشته:«مجله «آگاهی‌نو» در شماره اخیرش گزارشی از جلسه حسن روحانی با چند چهره رسانه‌ای اصلاح‌طلب منتشر کرده است. در بخشی از این گزارش نویسنده به نقل از روحانی نوشته که وی خیلی شب‌ها از فرط فکر به اوضاع کشور بیشتر از یک یا دو ساعت نمی‌خوابیده است. ظاهرا یکی از این شب‌ها هم…Continue reading باز روحانی رفت جمع روشنفکران*

سالی که خون تو رگها نیست*

  آهنگی که نوشته رانشنیدم ولی داریوش* برای سال ۲۰۰۰ خوانده بود و من زمزمه می‌کردم و مکاشفه‌طور می‌ترسیدم حتی. حتی‌تر قبل سال تحویل ۲۰۰۰ می‌گفتند همه کامپیوترها در جهان خاموش می‌شود و چه آخرالزمانی بود جو. اگر براندازها بودند آن‌موقع حتماً می‌گفتند دیگر رد خور ندارد و کار نظام تمام است، چون ۲ را…Continue reading سالی که خون تو رگها نیست*

چقدر به جا

«مثلاً بارون بشه چتر وا نشه به‌به» اگر چند سال پیش بود جان می‌داد باهاش بنویسم. حتی اگر عاشقانه، از سوز و گذازش، می‌شد که جور دیگری بنویسم. اگر سالها پیش بود هر روز وبلاگ را به هر بهانه‌ای به روز می‌کردم. بهانه الکی نه، نمی‌دانید چقدر حرف دارم، چقدر دلتنگی چقدر بی‌قراری، چقدر گریه‌های…Continue reading چقدر به جا

ببینم بروم

  این عکس را «شب مهتاب» ماه گذشته گرفتم. نصف شب از درد اسپاسم بیدار شدم و فیگور کزازی گرفتم و چشمم افتاد به ماه گرد درخشان. کورمال گوشی را یافتم و عکس را گرفتم که بنویسم اینجا که بی‌خبر بودم در شب‌های ماهْ کاملی هستیم و عجیب که ترانه شب مهتابه افتاده بود سر…Continue reading ببینم بروم