عشق و خدا

 

۱)دکتر سیامک بهرام‌پرور بسیار عزیز که به قول حمید خیلی هم سرشان می شود و من منکرش نیستم؛ فعلا این جواب را داشته باشید تا من امتحاناتم تمام شود. فعلا نه حال خوشی دارم نه وقت کافی اما خیلی زود برای ادامه این بحث دلپذیر خواهم آمد.

۲)دوستان عزیز برای خواندن نظرات دکتر عزیز به کامنت دونی مطلب پایین مراجعه کنند. به نام (سیامک)… از اینکه در این بحث شرکت کنید خوشحال می شوم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 … انگار باید هنوز بنویسم!!!

این بار نمی خواهم نمره بندی کنم، نمی خواهم این را که نه یک بحث است و نه یک جدل طور دیگری برگزار کنم .در این مجال می خواهم به شبهه ای بپردازم که سخت فکر مرا به خود مشغول کرده است.

دوست من، آقای دکتر عزیز، هیچ چیزی در این دنیا نیست که از افزودن بر هیبت و قدرت و شوکتش به فنا و نیستی کشیده نشود جز خداوند که البته اگر خدا را هم خیلی خیلی بزرگتر و صفاتش را اعم از سلبیه یا ثبوتیه تشدد بخشیم اگر به عدم و فنا کشیده نشود به عصیان و نسیان کشیده می شود.

شما دارید خیلی خیلی زیاد به عشق عظمت و شوکت می بخشید، تا آن حد که آن را با خدا برابر و حتی یکسان قرار می دهید. حال آنکه عشق فعل است و الله فعّال، عشق حس است و حالت و عملی که به گفته خود شما از رابطه ای متقابل نشأت می گیرد و خدا علت العلل است و بی هیچ رابطه ای حی است و نه آفریده شده و نه زاییده گردیده است.(که هر دو نیازمند ارتباط است)

چگونه می شود عشق را که خود آفریده خداست با آفریدگارش برابر و یکی دانست؟؟ آنقدر بر این نکته اشاره و اصرار کردید که من از توضیح عشق به تقابل با آن کشیده شدم. آنچه را که خود شما مکرر مظروف ظرف انسان می دانید چگونه می تواند با صفت اعظم ذات خداوند _ عدم محدودیت پذیری خداوند _ توجیه گردد؟چرا برای اثبات اینکه عشق حالتی روحانی و مقدس است و برای نشان دادن محیط بودن آن بر انسان تا آن حد افراط می کنید که به برابری اش با خداوند می رسید؟؟؟

خیلی جستم تا نشانه ای بیابم از تجانس یزدان و عشق و نیافتم . هیچ کجا گفته ای نیافتم که ثابت کند عشق و خدا یکی است . و حتی در صفات خداوند و هر آنچه بر او عارض است عشق را نیافتم.

 «خداوند نمی تواند عاشق باشد زیرا فاعل شدن بر چیزی برای تأمین نیازی است و خداوند بی نیاز است و عاشق شدن برای تأمین مهر است و خداوند نیازمند مهر نیست.»

«خداوند نمی تواند معشوق باشد زیرا باید محدود شود و این اشتباه بزرگی است که خدا را معشوق می خوانند و خداوند جز معبود بودن سزاوار هیچ معلولیتی نیست زیرا برای عبادت کردن کسی نیاز به احاطه بر آن نیست، ولی برای معشوق و محبوب قرار دادن خداوند باید او را به تصویر کشیدو محدود نمود و این با وجود او سازگار نیست.»

«خداوند نفس عشق هم نمی تواند باشد زیرا در بالا هم توضیح دادم که خداوند نمی تواند آفریدگار خود باشد و هیچ کتاب مقدسی به خودآفریدگاری او اشاره ای نکرده است و چون عشق مخلوق است با خالق خود در یک سطح نمی تواند قرار بگیرد.»

می دانم که شدیدا” علاقمندید عظمت عشق را به من بفهمانید و خیلی خوشحالم که با شخصی همانند شما که ظاهرا” ظرفیت بالاتری برای مظروف خود یعنی عشق در این مقال دارد وارد بحثی شده ام که می تواند چیزهای زیادی به من بیاموزد. اما دوست من این همه تضادی که در نوشته های شما وجود دارد نمی گذارد من آنچه را که شما و خودم مایل به کسبش هستم به دست آورم.

اشاره من به پیل مولانا و تاریکی شما را به این رهنمون کرد که علت این که پیل مولانا غیر قابل درک و تشخیص است صرفا” به دلیل نامتناهی بودن آن است و تاریکی را فراموش کرده اید و یا چندان مایل به دخالت آن در بحث نیستید. علت اینکه مولانا پیل را انتخاب کرده است این است که پیل حیوانی است که اصولا” متعلق به زیست بومهای خاصی است و تعداد انگشت شماری با هویت آن آشنایی دارند اگر نه هر چیزی می تواند در تاریکی ناشناس باقی بماند. و تأکید او بر حضور تاریکی، بر میزان اندک شناخت و اطلاعات بشر است نه ضعف بشر!

یکی از تضادهای آشکار شما این است که برای اثبات محیط بودن عشق و محاط بودن انسان، از تشابه کوزه و دریا بهره می گیرید. من هر قدر تلاش کردم نتوانستم محیط بودن عشق را با مظروف بودن و شکل پذیری آن با ظرف جمع کنم. من می گویم اگر من کوزه ای از آب دریا را بردارم آن دیگر دریا نیست بلکه” کوزه ای از آب دریاست!” دریا تا وقتی دریاست که در جای خود باشد. مثل این است که من از نردبامی بالا بروم و بادکنکی را از آنچه در فراتر آسمان می نامیمش پر کنم و بگویم این آسمان است. یا تکه ای از گوشت گاوی را بردارم و ادعا کنم این گاو است! نمی شود.

پس زمانی که اندکی از عشق _ دریا _ در من _ کوزه _ مظروف شد _ محدود شد! _ آنرا نمی توانم عشق بنامم. دیگر این عشق نیست که در من محدود شده و من بر آن احاطه یافته ام. حالا من انسان هستم که بر عشق احاطه یافته محیط بر آن شده ام و این با ذاتی که شما برای عشق قایلید در تضاد است.

حتی همین مظروف بودن عشق با این تأکید شما که عشق را با خدا یکی می دانید در نقض است؛ زیرا خداوند مظروف نمی گردد و همان گونه که خود شما اشاره کردید عشق مظروف است. اگر خوب درسهای مدرسه ام را یاد گرفته باشم ظرف همواره بر مظروف محیط است. پس این من انسان هستم که همواره و بی هیچ شبهه ای بر عشق احاطه دارم و آنرا از خود متأثر می سازم.(و حتی می توانم آنرا بخورم و قی کنم!!!)

اینقدر برای اثبات اینکه عشق عظیم است اصرار نکنید. البته من آدم کله شقی نیستم و اگر حرفهای شما از این هم تناقضات بری گردند من خیلی هم خوشحال می شوم که از شما چیزی یاد بگیرم. هنوز هم می گویم برای پذیرفتن دلایل عاقلانه شما آماده ام اما به هیچ وجه با بازی کردن با کلمات قلمبه سلمبه و ذکر مأخذ و منبع های خارجکی و … میانه ای ندارم.

خداوند خالق نور است، خالق تاریکی است، خالق مهر است ، خالق قهر است ، خالق ممات و حیات است؛ اما هیچکدام اینها خدا نیستند. این همه تناقض که در این همه خلقت است دلیل بر این نیست که خداوند مظهر و منطق تضاد است. من نمی پذیرم. خدا تنها خداست . الله بر وزن فعّال است . او نه نفس فعل است نه مفعول . خداوند ذاتش خلاق است. انسان ذاتش انسان است. بد بودن خوب بودن قاتل بودن مقتول بودن مفعول بودن و فاعل بودن در ذاتش خللی وارد نمی کنند که او بر اثر یک قتل دیگر انسان خوانده نشود. یا بر اثر نیکوکاری اله گردد. (بالاتر از انسان تنها خداست …

ببینید تا کجا انسان عظیم است! آنوقت شما این انسان را تا آن حد پایین می کشید که یک حالت و یک احساس را بر او محیط و قادر می سازید. ) من با ضعف انسان موافق نیستم . انسان ضعیف نیست اما همچنان که خداوند فرموده جاهل است . تنها ضعف انسان جهل اوست. و من می گویم میوه ای که آدم و حوا در خوردن آن از خدا سرپیچی کردند میوه آگاهی نبوده، جهل بوده است. نسیان بوده است. به من نگویید خدا خداوندگار جهل نیست زیرا حتی جهل هم مخلوق اوست. اگر نیازی به آگاهی انسان بوده خداوند در داستان خلقت می فرماید” اسماء را به انسان آموختیم ” انسان عالم بوده حتی قبل از خوردن به اصطلاح میوه آگاهی… بگذریم… از عشق دور نشویم. هنوز هم منتظرم…بگویید تا بشنوم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.