مترسک فیلسوف

«سر می‌بُرند و بر سر نیزه‌ها سر می‌برند، برازنده سری است سر ثارالله که بر آسمان اوج گیرد، بلند مرتبه سروری که سر بر گران دارد …»

گروهی هستند در همواره‌گی‌ تاریخ که تصور می‌کنند با منکر خدا شدن و منکر مقدسات شدن و منکر عرفان شدن و انکار معاد و عدل و ایمان، سری بین سرها پیدا کنند و شهرتی به هم بزنند
آدمی بشوند! خب! این گاهی اتفاق می‌افتد، ولی … این‌طور آدم‌ها مرا به یاد مترسک «خلیل جبران» می‌اندازند که فیلسوف شد! به هر حال سرش را با کاه پر کرده بودند و تمام هیکل‌ش بعلاوه‌ی بزرگ چوبی‌ای بود که تن‌پوش پاره پاره پوشانده بودندش! و مترسک فیلسوف!!! یعنی همین چوب و کاه و پوشالی که کلاغ‌ها یادشان می‌رود رویش ننشینند و روی شانه‌هایش جیش نکنند!‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.