سلام!
شکر خدا پالس گرفتنم در منزل به جز فلبیتِ رگ محترم عارضهی خاصی به همراه نداشت که البته همین فلبیت باعث شد چند روزی نه بتوانم ببافم و نه بتوانم سری به نت بزنم. چون آقای تزریقاتچی که برخلافِ آن قبلی که فرمودهای فرمایش فرموده بودند به یاد ماندنی (+) بسیار چشم پاک و نجیب بودند کاتتر را از بدترین رگ ممکن بشری که صدالبته اسمش به عنوان «رگ بیهوشی» بد در رفته است وارد نمودند ــ که چقدر امساک داشتم همیشه از زدن سرم در این رگ بخت برگشته ــ و عملاً حیات بنده را مختل نمودند.
فیزیوتراپم از همان روز شروع پالس مصر به ادامه تمرینات بود که مخالفت کردم و حالا که خدمت شما هستم دو جلسه تمرین سفت و سخت را پشت سر گذاشتهام و امروز هم باید برویم کلینیک تا از آن هیولای فیزیوتراپی آویزانم کنند و داد و هوار بنده گوش فلک را کر نماید. ظاهراً فیزیوتراپم از نتیجه پالس راضی هستند، هر چند خودم وضعیت استیبلی ندارم و حالی به حالی میشوم. ان شا الله که بشود معجزه رخ بدهد و این سال نامیمون حداقل به اتفاق خوشی تمام بشود که هیچ از گذر زمان درکی نداشتم امسال.
ممنون که با دعاهای نیکتان همراهم بودید. یک به یک. من قادر به جبران محبت بینظیرتان نیستم. من قادر به جبران دعای خیر مونای عزیزم نیستم. یا از تماسهای مکرر آرام و زهرا. از به یادآوری لیلا و مهسا و مرضیه. امیدوارم هرگز گرفتار نشوید در پناه و سایه مهربانی بی حد و حصر پروردگار.
آمین.