یازده تا

امروز بعد از ماهها رفتم بیرون. هنوز تصویر فضایی درستی از خانه در کل عمارت ندارم. گربه کوچولو را هم دیدم در پارکینگ. خیلی گرسنه بود ولی چون دیرمان شده بود نشد برایش کاری بکنیم. صبح هشت وقت تزریق ریتوکسی‌مب داشتم. دوباره جای بخش عوض شده بود اما گویا اینبار آخرین بار است. جای تمیز و شیکی ساختند با پنجره‌های دلباز و البته خیلی پر نور. نورش خسته کننده است. خانم پرستار تا نشست کنارم تا رگ بگیرد گفت تو را یادم است حساس بودی به زمان تزریقت. می‌گذارم سه ساعته برود. گفتم چه خوب. صندلی‌ها را جمع کرده بودند، ویلچر را هم با کارت ملی امانت می‌دهند. گرما هم مطبوع و دلچسب. می‌گویم آنجا خیلی بی در و پیکر بود می‌گوید عین زندان اوین بود. هنوز یاد سیم‌های آویزان بالای کتری برقی می‌افتم بدنم می‌لرزد. بخش هم تازه افتتاح شده بود هنوز دوست و همکار می‌آمد برای تبریک. انتهای تزئینات چوبی پشت ایستگاه پرستاری نوشته ما برای زندگی جدید اینجاییم. البته به انگلیسی. ایستگاه پرستاری و شماره تخت‌ها هم انگلیسی هستند. هنوز ژابن یک هیچ جلو است.

با اینکه گفت سرعتش را کم کردم ولی اوایل تزریق دماغم و ته گلویم می‌خارید ولی چون شدید نبود چیزی نگفتم. تعداد خیلی کمی هنوز ماسک داشتند. با این حجم آنفلولانزا.

خیلی خوابیدم. دیشب زاناکس خورده بودم. آغوش ام اس امسال خیلی سفت شده، سر شکایت بانک و پیدا کردن خانه مناسب خیلی استرس کشیدم. از ۹۶ هیچ داروی ضدافسردگی نمی‌گیرم و فقط گاهی نصف زاناکس می‌خورم. چند روزی هم هست که پوست صورتم بی‌حس می‌شود البته بعد زاناکس حتی آغوش ام‌اس هم رفع می‌شود ولی خیلی می‌خوابم. خیلی هم خواب می‌بینم. تمیز و مرتب اما یادم نمی‌ماند جز تکه‌هایی جدا از هم. ‌

فردا باز هم تزریق دارم. باید بگویم امیر برود عصر پیش دکترم تا برایم ضد افسردگی بنویسد. ‌

 

3 دیدگاه روی “یازده تا

  1. الهی بمیرم
    قشنگ می‌فهمم برای پیدا کردن خونه، استرس کشیدن یعنی چی
    ما که ماشینم نداریم و من پیاده از این بنگاه به اون بنگاه می‌رفتم
    دهن آدم سرویس میشه به قرآن.
    ایشالا همیشه آرامش داشته باشی عزیز جان

    1. خدا نکنه
      والله ما هم ماشین نداریم یعنی داشتیم آمدنی تبریز فروختیم بلافاصله ماشین گرون شد :))
      ما چون محدوده خاصی مد نظرمون بود و بیشتر توی دیوار رو دیدیم. دو بارم قرار شد بره امیر ببینه خونه رو که گفتن اجاره دادن. دقیقه آخر اینجا رو یافتیم.

      الهی زودتر همه مستأجرها خانه‌دار بشوند به حق اهل بیت محمد (ص).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.