آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب

به دکتر آیرملو گفتم نمی‌خواهم به درمان ریتوکسی‌مب ادامه بدهم. هنوز جواب درستی به من نداده است و اصرار دارد که درمان را ادامه بدهم. در حالی که برای کسانی که نمی‌توانند حرکت کنند درمان مناسبی نیست. هزینه بالای آزمایش، استرسی که به همکارم و خودم زمان تزریق دارو در خانه دست می‌دهد و عوارض جانبی‌اش که تا چند ماه بعد مرا از این دکتر به آن دکتر حواله می‌دهد خسته‌ام کرده است.

سر تزریق آونکس هم برنامه زیاد داشتم. از یکهو رایگان شدن، یکهو پولی شدن. و یکهو ناپدید شدن. از اذیت‌ها در راهروهای اداره بیمه تامین اجتماعی برای تایید هر ماهه و بعد از سه سال و نیم تزریق که دیگر خسته شدم و سر خود قطعش کردم سال‌های بعد فهمیدیم که اصلاً داروی مناسبی برای نوع بیماری من یعنی دویک نبود و چه بسا مضر هم بوده.

حالا منتظرم. اگر پذیرفت و دوباره به متوتروکسات خوراکی برگشتیم که هیچ. اگر نه کلاً شیمی درمانی را چه خوراکی چه تزریقی کنار خواهم گذاشت. مثلاً از این بدتر چه می‌خواهد بشود؟  بگذار بشود بهتر.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.