آن شبی که خیلی حالم بد بود خیلی جلوی خودم را گرفتم که مارتین را صدا نزنم. فقط زمزمه میکردم «تو چسان میگذری غافل از اندوه درونم؟» خیلی شب سختی بود. میترسیدم تنها بمانم. امیر برای تهیه چیزی باید میرفت بیرون، چشمهایم خیس میشد. تنهایی مردن چطوری است؟ کسی در من میگفت امیر کنارت باشد…Continue reading با من سخن بگو
برچسب: امیر
فقه کلید بصیرت است
حضرت امام کاظم (علیه السلام) فرمودند : «تفقَّهُوا فی دِینِ اللّه ِ ، فإنَّ الفِقهَ مِفتاحُ البَصیرَهِ ، و تَمامُ العِبادَهِ ، و السَّببُ إلَى المَنازِلِ الرَّفیعَهِ و الرُّتَبِ الجَلیلَهِ فی الدِّینِ و الدنیا ، و فَضلُ الفَقیهِ علَى العابِدِ کَفَضلِ الشَّمسِ علَى الکواکِبِ ، و مَن لم یَتَفَقَّهْ فی دِینِهِ لم یَرضَ اللّه ُ…Continue reading فقه کلید بصیرت است
جز صحبت عاشقان و مستان مپسند / دل در هوس قوم فرومایه مبند
«دیگه نظم خونه از دستم خارج شده.» این را با صدای بلند گفتم بعد به فکر رفتم. این دومین خانهای است که نمیدانم وسیلهها کجا هستند. نمیتوانم تصویر کلان از سامان خانهام ذخیره کنم چون هنوز در آن نچرخیدهام. تمام پوشه بندی و نظم و حفظ مدارک بهم ریخته. اصل و حتی کپی مدارک بیمایام…Continue reading جز صحبت عاشقان و مستان مپسند / دل در هوس قوم فرومایه مبند
خودت حتماً خبر داری
چند روز پیش امیر گفت شاهرخ خواننده مُرده. گفتم نمیشناسم کی بود؟ گفت یک آهنگش را هی گوش میدادی. نمیدانم چه شد پی نگرفتم. همین چند دقیقه پیش دوباره پرسیدم گفتی کی بود مُرد؟ کدام ترانه؟ آخ. «دو تا چشم رطب داری»؟ گوش دادم. بغض کردم. لعنت به آهنگهای قاتل. آخ. یکی از عاشقانههایم را…Continue reading خودت حتماً خبر داری
ای شاد آن کسی که از این عبرتی گرفت*
ویسگون: یک ویدئوی جالب دیدم درباره اشکالی که امواج الکترومغناطیسی با بسامدهای مختلف با پودر نرم یا ماسه روی صفحه مخصوص ایجاد میکند. با افزایش بسامد، اشکال پیچیده میشود و نکته جالب اینکه این اشکال قرنهاست توسط معماران و طراحان پنجرهها یا سنگچینهای روم استفاده شده. آیا آنها میدانستند؟ صبح برای اینکه ویدئو را در…Continue reading ای شاد آن کسی که از این عبرتی گرفت*
شانزده تا
روز بعد فیلم بود واقعاً. روز قبل امیر سرنگ ۵۰ یادش رفته بود بگیرد و دوستم مجبور شد ده بار دارو را با سرنگ ۵ سیسی انتقال بدهد به سرم. اینبار داروخانه جای سرنگ معمولی ۵۰ سیسی، سرنگ گاواژ داده بود. دوباره طفلک امیر برگشته سرنگ ۲۰ گرفته و ریتوکسیمب را منتقل کرد به سرم.…Continue reading شانزده تا
ماند یکی دو سه نفس چند خیال بوالهوس*
از حال وخیم دیروز و آمدن دکتر و خونگیری و سرم و دارو، دو فیلم در گوشی امیر ضبط شده از شب پر توهم و هذیان من. جالب اینکه توهمات یادم است و اینکه در همان حال آنقدر هوشیار بودم که بفهمم دارد فیلم میگیرد. امروز فقط خواب بودم. *مولوی