ساعت هشت و نیم صبح بود که زنگ در را زدند. من هنوز خواب بودم چون دیشب مهمان بودیم و دیر خوابیده بودم. مهمان داشتم امروز، قرار بود ناهید ساعت ۱۰ بیاید و بعد تا یازده باشد که برود دنبال پسرش. ساعت هشت و نیم بود و فکر کردم شاید پستچی باشد، ناهید بود. (سلام…Continue reading تا حالا جمع روشنفکرها رفتی؟*
برچسب: تهوع
Suction tube
مدتی است که شبها و کلاً هر زمانی از شبانهروز که میخوابم، حسابی خواب میبینم! چنان خوابهای عجیب و غریبی که به عقل جن هم نمیرسد! یعنی گاهی میروم به سالهای کودکی و گاهی مهمان دایی و عمهام هستم و گاهی توسط یک عده آلمانی گروگان گرفته میشوم و مجبورمان میکنند دوش بگیریم! و بعد…Continue reading Suction tube
موتیفاتِ اردیبهشتانه
۱.حالم خوش نیست. یک هفته در میان، معدهام فیلش یاد هندوستان میکند و آخر هفتههایم را زهرمارم میکند. آخر هفتههایی که عموماً مهمانِ منزل پدری امیر هستیم یا با بچهها میرویم بیرون. وجههی خوشی ندارد. دیشب که مادر امیر آنطور مهربان و غمگین نگاهم میکرد دچار عذاب وجدان شدم. دلم میخواهد از دسپختِ خوشمزهاش یک…Continue reading موتیفاتِ اردیبهشتانه
و اما Devic!
خیلی عوض نشده است. ماهیت بیماریام را میگویم. رفتیم پیش یک دکتر اسم و رسمدار ِ پایتخت. دلهره داشتم و نگرانی نشسته بود توی دلم ولی یقین کوچولویی داشتم که مثل همهی وقتهایی که دلهره دارم، اتفاق خوبی در پیش دارم. مطب زیاد شلوغ نبود، هیچ کس جز من عصا دستاش نبود، مثل قدیمهای من،…Continue reading و اما Devic!
مشخص میباشد که از حالم اگر پرسی، کسلام؟
یک اینکه؛ اگر کسی از متن این کامنت خصوصی سر در آورد، یک جایزهی مجازی پیش من داشته میباشد!!! (+) دو اینکه؛ کسالت ربطی به عطسه و سرفه و تب ندارد. کسالت حتی ربطی به خستگی هم ندارد. کسالت یعنی نشسته باشی و زل زده باشی به آیینه. میگوید اوباما جایزهی صلح نوبل گرفته است را…Continue reading مشخص میباشد که از حالم اگر پرسی، کسلام؟