۱. خانم مبین زیر بازویم را گرفته بود. تسبیح طاقت نیاورد با من برود بالای سن. از بین جمعیت به سختی میگذریم و دست خانم مبین زیر بازویم میلرزد. از پلهها خودم را میکشم بالا و نگاهها سنگین است. چند قدمی روی سن پیش نرفتهام که دکتر بیگی متوجه پاهایم میشود. دستهایش را به هم…Continue reading معجزه
برچسب: خانم شریفی
حق گرفتنی است یا انقلاب ما انفجار نور بود!
۱. وقتی در پاییز سال ۸۰، تشخیص ام.اس قطعی شد و درمانم شروع شد، دکترم طی یک گواهی خطاب به بیمارستان اظهار کرد که من نباید بیش از دو ساعت سر پا باشم و … اما، آن موقع که هنوز در مرحلهی انکار بودم، نامه را به دفتر پرستاری نشان ندادم و با خودم گفتم…Continue reading حق گرفتنی است یا انقلاب ما انفجار نور بود!
میتوانی دوستم بداری؟
ــ تو خائنی!!! ــ”خائن”؟؟؟ توی قلب من جایی برای عشق در نظر نگرفته اند!شاید حق با تو باشد و من آدم نیستم،محبت سرم نمی شود…این که تو می گویی خائن،آن یکی عصیان…یکی می گوید دروغ…و خودم می گویم:”ترس”!!! *** باز هم این خیابان عجیب خلوت که عاشقشم!ــ چیزی هست که تو عاشقش نباشی؟ــآره!!!دوست دارم صبح…Continue reading میتوانی دوستم بداری؟