بچه مایهدارها، انقلابی هم بشوند باز نگاه از بالا به پایین دارند. یک جایی تبختر ناز بالشهایشان بیرون میزند، حتی اگر در بیآب و علفترین نقطه عالم پابرهنه چنان جهادی کنند که به تعجبت اندازد. خداوند پیامبری نساخته که بچه مایهدار باشد.
برچسب: پایگاه اجتماعی
حلبیآباد با مجوز دولت انقلابی
غزال راهب، رئیس بخش مسکن و سیستمهای ساختمانی مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی: ما طبق مقررات یک خانه ۲۵ متری را برای حداقلهای زندگی کافی میدانیم. پاسخ ما به مسئله مسکن طیف متنوعی را در بر میگیرد که قسمتی از این پاسخ خصوصا برای سه دهک پایین جامعه را خانههای ۲۵ متری تشکیل میدهد.…Continue reading حلبیآباد با مجوز دولت انقلابی
لیبرالهای نازنین
رئیس هیات مدیره جامعه هتلداران کیش از ممانعت ورود خودروهای مستعمل به ویژه پراید و پیکان در تعطیلات نوروز به جزیره کیش خبرداده است. حق هم دارد، کیش کجا جمعیت پراید و پیکان سوار کجا؟ ناسلامتی کیش تفرجگاه اختصاصی پهلوی بوده چه استبعادی دارد گدا گودورهها بروند کیش چادر بزنند و پشت ماشینشان پر باشد…Continue reading لیبرالهای نازنین
وراجیهای دریایی*
خرس حرفم را گوش کرد و رفت مأموریت دریایی و دوباره «از ملال» نوشته. این را هم از نامههای فلوبر ترجمه کرده وسط خاطراتش که رنگی بپاشد توی خاکستریها:«از وقتی اعتراف کردیم عاشق یکدیگریم برایت سوال بوده چرا کلمات «تا ابد» را اضافه نکردم. چرا؟ چون همیشه آینده پیش چشمم است. نشده بچهای ببینم و فکر…Continue reading وراجیهای دریایی*
استاندارد غرب دوگانه نیست، اتفاقاً یگانه است
سال ۲۰۱۰ اعتراضات دانشجویی در برخی کشورهای اروپایی به خشونت کشیده شد. روزهای اول لاله منصف با آب و تاب از قشنگی راهپیمایی اعتراض دانشجویی به همراه سیگار و آبجو نوشت و رفتار مهربان پلیس:«قرار بود که ما برویم سمت دانشگاه موسیقی. از آنجا برویم دم دانشگاه تکنیک و هَمَه با هم برویم دم پارلمان. خیلی…Continue reading استاندارد غرب دوگانه نیست، اتفاقاً یگانه است
خشونت انگلیسی خوشگلتر از خشونتِ ایرانی است!
میم دختر خانم دکترمان بود، آن موقع که من تازه استخدام شده بودم، یعنی اواسطِ سال ۷۹، هنوز سه یا چهار سال داشت. خوشگل نبود، صورتاش گرد بود و خوب، دختر خانم دکتر بودن، دقیقاً عینِ همسر دکتر بودن، کلی برای آدم پرستیژ میآورد. میم را همه دوست داشتند. دکتر، خودش از خانوادهی فقیری بود،…Continue reading خشونت انگلیسی خوشگلتر از خشونتِ ایرانی است!
خانمچه و مهتابی
«خانمچه و مهتابی» روایتِ سنگینی است برای یک تئاتر. روایتِ شوربختیی زنانِ تاریخِ مملکتم. سه زن، از سه طبقه، با سه سرنوشت و سه بازیی تلخ، میرسند به نقطهای که خانمچه در آن نشسته است منتظر زایش. زایشِ افسانههای دور از باورهای نادرست و پندارهای ناشایست و رفتارهای نابخردانه با مقولهی «نازایی». «گلین»، «مهرو» و…Continue reading خانمچه و مهتابی