جایی برای بازگشتن

۱. به روان مادرم که وجودش برایم همه مهر است و وجودم برایش همه رنج … ۲. دست‌هایت را می‌گیرم میان دست‌هایم. آنقدر بزرگ هستند که میان دست‌هایم گم نشوند. می‌پرسم:«تو با خاک کار کردی؟» «آره!» سرم را می‌گذارم روی شانه‌ات، درست آنجایی که گردن‌ت به تن‌ت می‌پیوندد. دست‌م را گرفته‌ای میان دست‌ت و ساکتی.…Continue reading جایی برای بازگشتن

فکر می‌کنم هیشکی نبود!

« علامت انسان رشدنیافته این است که می‌خواهد بزرگوارانه در راه یک هدف جان بسپارد، و حال آنکه علامت انسان رشدیافته این است که می‌خواهد در راه یک هدف به فروتنی زندگی کند.» ویلهلم استکل   خیلی ساده است. درک اینکه چطور می‌شود با فروتنی در راه یک هدف زندگی کرد. خیلی خیلی ساده است.…Continue reading فکر می‌کنم هیشکی نبود!

شمعدانی من هستم! مراقبش باش!

همان‌طور که مراقب بودم آرد داخل مایع گوله‌گوله نشود، یاد آن قلمه‌ی شمعدانی افتادم. چرایش را نمی‌دانم اما یاد آن افتادم و یاد آن بالکن کوچکی که لیوان آبی را که قلمه را گذاشته بودی داخلش را گذاشتی آنجا. یادم افتاد که به من گفته بودی مدتی که نبودی سرایدار گلدانش را با خودش برده…Continue reading شمعدانی من هستم! مراقبش باش!

یک، جلوش تا بینهایت صفرها

«ابعاد شخصیت شریعتی فراتر و بیشتر از وجهه‌ سیاسی وی بود. اشخاص گوناگون می‌تواند خود را با دنیاهای متفاوت وی خو دهند و عبارات گوناگون موجود در آثار وی می‌توانند هر یک نماد وجوه مختلف شخصیت این مرد باشند. شریعتی که بی‌شک یکی از برجسته‌ترین روشنفکران ایرانی در قرن بیستم است، معجونی خاص و منحصر…Continue reading یک، جلوش تا بینهایت صفرها

همین!

« … اگر تشیع را در بغض نسبت به چند شخصیت تاریخی به نام خلیفه و حبّ چند شخصیت مذهبی به نام امام منحصر بدانیم، البته خیلی از این اعمال را حتی سلطه‌ی مغول بر بغداد و سقوط خلافت عثمانی را به وسیله‌ی حتی صلیبی‌ها برای شیعه پیروزی به شمار می‌آوریم. اما اگر تشیع مکتبی…Continue reading همین!

موتیفات سیاسی، اجتماعی، … عاطفی هم!

۱. می‌گوید ارزش رأی «روشنفکر» و «متفکر» باید با رأی «مردم» عادی‌ی فاقد توان تفکر متفاوت باشد. یعنی رأی «اسنوبال» و «ناپلیون» باید با رأی «گوسفند»هایی که با علاقه و احساس وظیفه، شعار «انقلاب» را از بَر می‌کنند متفاوت باشد. حتی اگر در میان همین مردم عادی‌ی فاقد شعور و قوه‌ی تفکر موجودی باشد که…Continue reading موتیفات سیاسی، اجتماعی، … عاطفی هم!

صورت حساب!

مناظره‌ی شگفتی بود. منتظر بودم همین اتفاقات بیافتد و افتاد. جذاب‌تر از مناظره‌ی آقایان کروبی و رضایی بود. واکنش‌ها هم به هر ترتیب قابل پیش‌بینی بود. مستطیلی پرداخته بودند که در آن تیمی به شدت خشن، زخم‌خورده و عصبی با تمام قدرت حمله می‌کرد و دروازه‌ی حریف را تهدید می‌کرد و در سویی دیگر، ……Continue reading صورت حساب!